söndag 28 juli 2013

وضعیت اسفناک زندانیان عرب اهوازی و اعترافات تلویزیونی آنها بر اثر شکنجه رژیم ایران.


سه بازداشتی عرب احوازی، نزدیک به هشت ماه بدون کیفرخواست رسمی در بازداشت هستند.
یک منبع نزدیک به پرونده گزارش داده است که در تاریخ 20 آبان 1391، سه بازداشتی، علی چبیشات ،یاسین موسوی و سلمان چایان و پنج نفر دیگر در مراسم ختم مادر علی چبیشات، فرح، در روستای خلف مسلم، واقع در نواحی روستایی غرب خوزستان دستگیر شدند. چبیشات یک کشاورز عرب 46 ساله است که در دوران جنگ ایران و عراق سرباز بوده است. وی فعال فرهنگی و شاعر است و در خلف مسلم به عنوان شاعری که در کارهایش به مسائل سیاسی می‌پردازد مشهور است. طبق گزارشها او از فروردین 1384، که تظاهرات گسترده مناطق عرب نشین خوزستان را فرا گرفت، تا تاریخ دستگیری اش در سال 1392، بیش از ده بار به دفتر محلی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی فراخوانده شده بود. بعضی از این دستگیری ها با اعیاد مذهبی فطر و قربان هم زمان بود. در این اعیاد چبیشات به جای شرکت در مراسم مسجد محلی که به پشتوانه دولت جمهوری اسلامی برگزار می‌شد، در منزل شخصی خود مراسم مذهبی برگزار می‌کرد و این مراسم با استقبال مردم همراه بود.
Foto: ‎شکنجه برای اعتراف به اتهامات واهی در بازداشتگاه اطلاعات اهواز: اعتصاب غذای سه زندانی


فعالان در تبعید : بنا بر اطلاع ” کمپین صلح فعالان در تبعید” علي چبيشات ، سلمان چايان و سيد ياسين موسوي ؛ سه زندانی عرب در زندان اداره اطلاعات اهواز ؛ در اعتراض به فشارها و شكنجه هاي شديد از ده روز پيش دست به اعتصاب غذا زدند و هم اكنون در وضعيت جسماني بسيار نامناسبي بسر مي برند.

گفته میشود اعتراض این زندانیان به آزار و شكنجه فيزيكي شديد توسط ماموران بوده است .


بيش از هشت ماه از بازداشت این افراد می گذرد ولی وضعیت حقوقی پرونده اینان همچنان بلاتکلیف باقی مانده است  و و پیگیری های خانواده ها در این زمینه نيز بی نتیجه باقی مانده است.‎
چبیشات و دیگر بازداشتی‌ها با هیچ سازمان سیاسی همکاری نداشتند اما همگی آنان عضو گروهی فرهنگی به نام الشباب بودند. منبع مرکز اسناد حقوق بشر ایران گزارش داده که 20 الی 30 مرد مسلح، ملبس به یونیفرم مشکی و ماسک با هفت ماشین مشکی مجهز، خانه چبیشات را محاصره کردند و به مراسم ختم حمله ور شدند. آنها با خشونت چبیشات و چند عزادار دیگر را دستگیر کردند.
پسران چبیشات، حسین 29 ساله و صالح 20 ساله، و بستگان چایان، محمد و کریم چایان، از دیگر بازداشتی‌ها بودند. حبیب سیلاوه از دوستان چبیشات و عاشور صرخه از آشنایان دیگر بازداشتی، اندکی پس از این یورش در مکان های دیگری دستگیر شدند. جدای از آن که بازداشتی ها هیچگاه رسما متهم نشده‌اند، منابع محلی گزارش می‌دهند که مسئولین آنها را در ارتباط با انفجار لوله گاز چغا زنبیل در 2 آبان 1391 دستگیر کرده‌اند. قابل توجه است که منابع خبری نزدیک به جمهوری اسلامی این انفجار را حادثه اعلام کرده بودند.
خانواده‌های نه بازداشت شده به مدت دو ماه در تلاش برای ملاقات با بستگانشان به دفتر محلی وزارت اطلاعات شوش که بزرگترین شهر نزدیک است مراجعه می‌کردند و موفق به دیدار با آنها نمی‌شدند تا آنکه یکی از بستگان منزل خود را جهت تامین 20 میلیون تومان رشوه به مامورین فروخت و او فاش کرد که نه بازداشتی در بازداشتگاه احواز وزارت اطلاعات نگهداری می‌شوند.
زمانی که بستگان از محل عزیزان خود مطلع شدند، توانستند با صالح چبیشات، محمد و کریم چایان، عاشور صرخه و حبیب سیلاوی ملاقات کنند. سه زندانی دیگر از حق ملاقات بهره‌مند نگشتند. در این ملاقات‌ها زندانیان از شکنجه‌های جسمی سخن گفتند. به ملاقات کنندگان گفته شد که حسین چبیشات از عفونت شدید چشمی رنج می‌برد و ناخن‌های دست راست علی چبیشات را در بازجویی کشیده‌اند. گزارش شده که حسین و صالح چبیشات را در مقابل چشمان پدرشان به سختی شکنجه کرده‌اند.
تا سه ماه پس از این ملاقات هیچ اطلاعات دیگری راجع به نه بازداشتی ارائه نشد؛ تا آنکه دو ماه پیش به بستگان بازداشت شدگان خبر دادند که آنها فرصت ملاقات با تمامی بازداشتی‌ها را خواهند یافت. زمانی که به ستاد خبری وزارت اطلاعات در شوش مراجعه کردند، آنها را سوار بر یک مینی‌بوس به قریه سید محمد که روستایی در آن حوالی است بردند و آنان را به تماشای تصاویر ضبط شده از اعترافات علی چبیشات، یاسین موسوی و سلمان چایان نشاندند. بعد از آنکه بستگان بازداشت شدگان به اجباری بودن این اعترافات اعتراض کردند، مرخص شدند.
همچنین میتوان به این امر اشاره کرد که پس از این حادثه خانواده‌ زندانیان در بی خبری به سر می‌بردند تا آنکه هفته پیش دفتر وزارت اطلاعات در شوش از آنان خواست برای آزادی بازداشت شدگان بجز علی چبیشات، یاسین موسوی و سلمان چایان وثیقه تهیه کنند. وثیقه حسین چبیشات سیصد میلیون و پانصد هزار تومان است. وثیقه سایرین نیز نزدیک به همین مبلغ بود، در حالی که هیچ یک از بازداشت شدگان هنوز رسما از اتهام خویش مطلع نیست و به وکیل نیز دسترسی ندارد. از آن زمان هر شش تن با قید وثیقه آزادند.
فعالین محلی حقوق بشر گزارش داده‌اند که سه بازداشتی دیگر در رابطه با انفجار لوله گاز متهم و تعقیب خواهند شد. علی چبیشات، یاسین موسوی و سلمان چایان از زمان دستگیریشان در20 آبان 1391 دیده نشده‌اند و خبری از آنها در دسترس نیست. هر سه در سلول انفرادی در بازداشتگاه وزارت اطلاعات احواز نگهداری می‌شوند. علی چبیشات به علت وخامت وضع جسمی،که ناشی از بازداشت او بوده، دو بار به بیمارستان منتقل شده است. چهارشنبه 5 تیر 1392، پرس تی‌وی، شبکه انگلیسی زبان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، تصاویر اعترافات علی چبیشات، یاسین موسوی و سلمان چایان را نشان داد. در این تصاویر این سه مرد به دخالت در انفجار لوله گاز اعتراف می‌کنند.
دستگیری‌ها، بازداشت‌ها و اعترافات اجباری مذکور نشانه‌ تخلف جمهوری اسلامی ایران از تعهدات بین‌المللی و قانون اساسی کشور است. ماده هفتم میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، که ایران به آن پیوسته است، شکنجه یا رفتار تحقیرآمیز و مجازات غیر انسانی و بی رحمانه را ممنوع کرده است. ماده ده آن نیز ایران را به رفتار و احترام مناسب  ذات انسانی ملزم می‌کند. اصل 38 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع را ممنوع می‌کند و چنین شهادت و اقرار و سوگندی را فاقد ارزش و اعتبار می‌داند. اصل 39 هتک حرمت  زندانی را ممنوع کرده و اصل 32 نیز بیان می‌دارد که موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه، در اسرع وقت فراهم گردد.

lördag 27 juli 2013

سازمان‌های حقوق بشری خواستار توقف اجرای حکم اعدام چهار عرب احوازی شدند

سازمان عفو بین‌الملل، دیده‌بان حقوق بشر  خواستار توقف اجرای حکم اعدام چهار شهروند عرب  احوازی  شدند.
در این بیانیه‌ای مشترک که روز جمعه چهارم مرداد منتشر شده، این سه سازمان از قوه قضاییه ایران خواسته‌اند که محاکمه این چهار نفر مطابق با معیارهای بین‌المللی تجدید شود بطوریکه حکم اعدام یکی از گزینه‌ها نباشد.
مطابق این بیانیه خانواده‌های این افراد زندانی به گروه‌های حقوق بشری گفته‌اند که این چهار نفر ۲۵ تیرماه امسال تماس گرفته‌اند و گفته‌اند که بیم آن دارند حکم اعدام آنها عنقریب به اجرا گذاشته شود.
برپایه این بیانیه، مسئولان ایرانی این افراد را از دسترسی به وکیل محروم کرده و افرادی از خانواده‌های آنها را مورد آزار قرار داده یا دستگیر کرده‌اند.
در  این بیانیه تاکید شده که روند دادرسی این افراد دارای اشکال بوده و احکام صادر شده برپایه «اعتراف»‌هایی صادر شده که به گفته‌ این محکومان با شکنجه گرفته شده است.
این بیانیه قید می‌کند که مدرکی دال بر اینکه دادگاه به ادعاهای این افراد درباره شکنجه رسیدگی کرده باشد، موجود نیست.
عبدالرضا امیر خنافره ، غازی عباسی ، عبدالامیر مجدمی و جاسم مقدم پیام از سوی دادگاه انقلاب اهواز به محاربه و افساد فی الارض محکوم شده‌اند که به تایید دیوان عالی کشور نیز رسیده است.
این سه سازمان می‌افزایند این اتهامات به رشته‌ تیراندازی‌هایی ارتباط  دارد که ادعا شده به مرگ یک پلیس و یک سرباز منجر شده است.
در این بیانیه  آمده است که سه نفر دیگر با نام‌های هادی البوخنفر نژاد، سامی جدماوی نژاد و شهاب عباسی در ارتباط با این اتهامات به تحمل سه سال حبس در زندان اردبیل محکوم شده‌اند.
در این بیانیه  قید شده که دادگاه بدوی احکام خود را یک هفته پس از  جلسه تقریبا دوساعته صادر کرده بود.
این سه سازمان می‌گویند در ایران پس از انتخابات ریاست‌ جمهوری اخیر دست کم ۷۱ حکم اعدام به اجرا در آمده است.  این سه سازمان یادآور شده‌اند که در سال  ۲۰۱۲  بیش از ۵۰۰ نفر در ملا عام یا در داخل زندان‌ها  در ایران اعدام شده‌اند.

tisdag 23 juli 2013

بعد ازیک سال بلاتکلیفی زندانیان اهل تسنن در احواز

 ماه رمضان سال گذشته(مرداد ماه ١٣٩١)، نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي جمهوري إسلامي ايران ، تعدادي از جوانان عرب كوي زرگان شهر احواز را دستگير نمودند. فعاليت اين جوانان شامل شركت در جلسات آموزش زبان عربي و تعليم تلاوت قرآن بود كه در خانه هايشان برگزار ميشد.
بنا به گزارش منابع محلي از احواز پرونده نه(٩) تن از اين زندانيان كه به اتهام گرويدن به مذهب اهل سنت دستگير شده بودند به شعبه ٢ دادگاه انقلاب به رياست قاضي محمد باقر موسوي ،ارجاع شده است.
اين منابع افزودند كه دستگيرشدگان از زمان منتقل شدن از بازداشتگاه أداره اطلاعات به زندان كارون بسان ساير زندانيان در شرايط بسيار سختي بسر ميبرند.
نام بازداشت شدگان بشرح ذيل است:
١- باقر غلامي فرزند اسحاق ٣٣ ساله متأهل و داراي يك فرزند دختر
٢- حاكم مسلمي فرزند عويد ٣٥ ساله متأهل و داراي دو فرزند
٣- حميد عنجوري فرزند سبع ٣٨ ساله متأهل داراي چهار فرزند
٤- صالح مسلمي فرزند سرباز ٤٥ ساله متأهل و داراي چهار فرزند
٥- محمد مقطاعي فرزند حميد ٣٠ ساله متأهل و داراي دو فرزند
٦- محمد عسكري فرزند عبود ٣٤ ساله متأهل و داراي دو فرزند
٧- جاسم عسكري فرزند عبود ٢٢ ساله متأهل و داراي دو فرزند
٨- منصور عسكري(معروف به ابوعلي) ٥٠ ساله متأهل و داراي پنج فرزند
٩- رحيم زرگاني(معروف به ابوابراهيم) ٥٠ ساله متأهل و داراي چهار فرزند
خانواده هاي زندانيان يادشده از تمام سازمانهاي مدافع حقوق بشر خواستند تا با مداخله بموقع وضعيت اسفبار آنها را به ارگانها و نهادهاي بين المللي ذيربط منعكس نمايند.
لازم به ذكر است كه هميشه نهادهاي امنيتي و قضايي ايران بازداشت شدگان را براي مدت طولاني در زندان نگه ميدارند بدون اينكه آنها را از سرنوشت و وضعيتشان مطلع نمايند.اين شيوه و روشي است كه جمهوري إسلامي براي فشار بر بازداشت شدگان و خانواده هايشان در پيش گرفته است تا بدينوسيله بر ساير فعالان سياسي و فرهنگي فشار وارد نموده و تأثير بگذارد.

måndag 22 juli 2013

نامه فوری به سازمانها وهمه فعالین حقوق بشر ایران و جهان : نگذارید خون چهار جوان فرهنگی فلاحیه (شادگان) وجه المصالحه سردمداران نظام شود



س از چهار سال بازداشت وشکنجه حکم قتل چهار جوان عرب و فعال فرهنگی که در بیدادگاه احواز صادر شده بود توسط شعبه ۳۲ بریاست  رضا فرج الهی  تا خون این جوانان را که دارای سنی کمتر از عمر انقلاب هستند را در شرایطی برزمین بریزند که سران رژیم وخصوصا حسن روحانی ادعای اعتدال و حفظ حقوق شهروندی را می کنند.


این در حالی است که این چهار جوان عرب همگی در خانواده های فرهنگی رشد کرده وکاری فراتر از زبان شعر و ادب نداشته ودفاع آنان از حقوق شهروندی که فقط در قالب شعر وادبیات ونقد بوده فراتر نرفته ومثل همیشه رژیم تاب وتحمل اینگونه فعالیتی را برنتابید آنان را دستگیر و پس از آن در بی رحم ترین مرکزاطلاعاتی (در احواز) تحت شدید ترین شکنجه روحی و جسمی  وبا همکاری واحد رسانه ای مخصوص وتوجیه گر جنایتهای نظام نامبردگان ذیل را در محاکمه ای صوری که بیش از دوساعت طول نکشیده محکوم به اعدام و در واقع حکم بقتلشان را صادر کرد.

١-غازی عباسی فرزند احمد متولد ١٣۶١ مجرد أیشان شاعر معروف منطقه که در أکثر مراسم فرهنگی فعالیت چشمگیری داشت. وی به اتهام محاربه و إفساد فی الأرض به إعدام محکوم شد.

٢-عبد الرضا أمیر خنافره فرزند یونس متولد ١٣۶۶ مجرد وی شاعر معروف شهر فلاحیه است. که در همایشها و سمینار های شعر فعالیتهای فراوانی داشت. وی به اتهام محاربه و إفساد فی الأرض  به إعدام با طناب چوبه دار محکوم شد.

٣-عبد الأمیر  مجدمی فرزند هوشنگ  متولد ١٣۵٩ متأهل ، به اتهام محاربه و إفساد فی الأرض محکوم به إعدام  شده است.

۴- جاسم مقدم پیام فرزند سعید متولد ١٣۶۴ مجرد به اتهام محاربه و إفساد فی الأرض محکوم به اعدام شده است.

بدلیل عدم اطاله فقط به زندگی خانواده گی یکی از چهار جوان (عبدالرضا امیر خنافره) اشاره ای گذرا می کنیم. وی جوانی با فعالیت فرهنگی فرزند یکی از معلمان زحمت کش است پدروی مرحوم یونس خنافره (درسن پجاه سالگی) که چهل روز از فوتش نمی گذرد از فعالین فرهنگ وادب بوده و بعلت بازداشته های مکرر وشکنجه های طاقت فرسا وازجمله بازداشت غیر قانونی فرزندش(عبدالرضا) زجر کش گردید همچنین پدر بزرگ عبدالرضا مرحوم جهاد خنافره پس از سالها تبعید به کرمان در همانجا و بدور از خانواده ودرزجر غربت فوت نمود.

حال این جوان همراه سه جوان با سنی بین ۲۶ الی ۳۵ سال در دادگاهای صوری و در نظامی که نه تنها به قوانین جهانی حقوق بشر وقعی نمی گذارد، بلکه قوانین مصوب خود راخصوصا در دادرسی را زیر پا گذاشته باحکمی غیر انسانی قصد جان  چهارجوان عرب را کرده و بهترین گواه بر جنایت نظام همان عدم صدور ویزای ورود برای آقای احمد شهید است.

ضمن تشکر از همه فعالین حقوق بشر ایرانی که فراتر از نژاد وقوم صدای زندانیان سیاسی واعتراض مردم وخانواده های عرب احوازی را بگوش جهانیان رسانده اند،اما جای سئوال از سازمانها وفعالین ومدعیان دفاع از حقوق بشرساکت ایرانی است که چرا در قبال اعدامها واحکام جائرانه علیه جوانان عرب همچنان بر لب وقلم خود مهر سکوت زده اند؟اما برای چند روز زندان وکم کردن ساعات ملاقات وتب کردن یک زندانی همزبان خویش در اوین وگوهردشت فریادشان گوش جهانیان را کر می کندواگر همه دادگاهها رژیم و احکام صادره آن را غیر انسانی می پندارند، اما حکم بقتل جوانان عرب را با انگیزه ای عرب ستیزانه، عادلانه و رژیم را با چنین حکمی در راستای اندیشه خود پنداشته جوانان عرب را مهدور الدم می پندارند.

ما فعالین حقوق بشر عرب از همه مدافعین حقوق بشر جهان، خصوصا سازمانها وفعالین حقوق بشر ایرانی  که بیش از همه با بی دادگاههای نظام آشنائی دارند، تقاضای عاجل داریم تا با اقدامی سریع وبشر دوستانه اعتراض خود را نسبت به جنایتی که وقوعش از دستان  چنین نظامی بعید بنظر نمی رسد اعلام و صدای چهارجوان عرب را به  سازمانها ومراکز موثربین المللی رسانده و مانع قتل(اعدام) این چهار جوان توسط نظام جمهوری اسلامی  شوند.

با تشکر وتقدیر فعالان حقوق بشر عرب

lördag 20 juli 2013

تایید حکم اعدام ۴ زندانی سیاسی عرب احواز

چهار زندانی سیاسی با ارسال نامه ای از درون زندان کارون خواستار دخالت سازمان های بین المللی حقوق بشری برای لغو احکام اعدام خود شدند.
به گزارش گوناز تی وی، حکم اعدام این زندانیان که از شهروندان عرب اهل شهرستان شادگان هستند، شهریور ماه سال گذشته در دادگاه انقلاب اهواز صادر شده بود. این حکم پس از تایید در دیوان عالی کشور روز شنبه ۲۲ تیرماه به محکومان و خانواده  آنها ابلاغ شده است.غازی عباسی، عبدالرضا امیر خنافره، جاسم مقدم پناه، و عبدالامیر مجدمی  به اتهام محاربه با خدا و افساد فی الارض به اعدام محکوم شده اند. هیچ یک از این محکومان سابقه کیفری نداشته، همگی کمتر ازسی سال دارند.زندانیان در این نامه خود را بیگناه دانسته و روند رسیدگی به پرونده خود را غیرقانونی و براساس اعتراف گیری های اجباری ذکر کرده اند.شهاب عباسی، سامی جدماوی نژاد و هادی البوخنفر نژاد، متهمان دیگر این پرونده نیز به سه سال زندان و تبعید در اردبیل محکوم شده اند.
اعتراف اجباری زیر شکنجه شدید
خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران از قول یک منبع مطلع، بر وجود «شکنجه شدید» برای اعتراف گیری از متهمان تاکید کرده است. به گفته این منبع که نخواسته نامش ذکر شود، نه فقط متهمان بلکه خانواده های آنها نیز مدت های طولانی تحت شکنجه شدید قرار گرفته اند. از جمله یونس امیر خنافره پدر عبدالرضا امیر خنافره که از معلمان بازنشسته شادگان بود، شش ماه در بازداشت گاه های وزارت اطلاعات در برابر چشم فرزندش  شکنجه شده بود. او چهل روز پیش بر اثر فشارهای ناشی از شکنجه های روحی و جسمی در گذشت.
دادگاه فرمایشی با حکم بازجویان اطلاعات
این درحالی ست که عبدالسلام ساکی، یکی از وکیلان متهمان، همه اتهام ها را باطل دانسته و گفته است هیچگونه مستند حقوقی علیه آنان وجود ندارد. این وکیل مدافع بر اعترافات اجباری بر اساس شکنجه تاکید کرده و گفته است «دادگاه هیچ توجهی به دفاعیات وکیل نکرده و حکم را بر مبنای گزارش های اداره اطلاعات صادر کرده است».محکومان در بخشی از نامه خود با اشاره به این که ۳ سال در بازداشتگاه وزارت اطلاعات تحت بازجویی و بلاتکلیف بوده اند، نوشته اند پس از تشکیل دادگاه در سال ۲۰۱۲ که کل مدت آن دوساعت و نیم بود، به هیچ یک از شش وکیل مدافع آنان اجازه دفاع داده نشده است. به نوشته آنان «ما بدون این که بتوانیم ار خود دفاع کنیم به اتهام اعمال مسلحانه و محاربه با خدا و افساد فی الارض به اعدام محکوم شدیم».
تغییر و ارعاب شاهدان
در حالی که دادگاه سلاح های شکاری محکومان را مستند صدور اعدام قرار داده است، زندانیان در نامه خود نوشته اند:«کارشناس اسلحه در شهادت نامه خود در دادگاه گفته است از سلاح های شکاری کشف شده هیچ گلوله ای شلیک نشده است. اما با فشار بازجویان اطلاعات، دادگاه اقدام به عوض کردن کارشناس کرد تا با شهادت دادن به تیراندازی از سلاح ها «ما را به قیام مسلحانه» متهم کنند.زندانیان نامه خود را برای شورای حقوق بشر سازمان ملل، احمد شهید، سازمان عفو بین الملل، دیدبان حقوق بشر و دیگر فعالان و سازمان های مدافع حقوق بشر ارسال کرده اند. خانواده های این افراد نیز پیشتر درنامه ای همین درخواست ها را اعلام کرده اند.
اعدام چهار زندانی سیاسی عرب ایرانی دیگر
حکم این چهار زندانی سیاسی در حالی تایید و ابلاغ شده که در تیرماه سال گذشته  نیز کمپین بین المللی دفاع از حقوق بشر در ایران از قول یک منبع محلی از اعدام مخفیانه چهار زندانی سیاسی عرب به نامهای طه حیدریان، ناصر حیدریان، عباس حیدریان و علی شریفی  خبر داد.این افراد در محلی نامعلوم اعدام شدند و در پی آن اداره اطلاعات اهواز روز دوشنبه ۲۹ خرداد  ۹۱ اجرای حکم را به خانواده های آنان درتماسی تلفنی ابلاغ کرد. به گفته یک هم بند این افراد «در زمان نگهداری این افراد در سلولهای انفرادی به آنها پابند زده شده بود و برای روزهای متوالی مورد ضرب و شتم  قرار گرفتند،  شلنگ فشار قوی آب در دهانشان گذاشتند، آنها را به تخت بستند و با تسمه به کف پاهایشان شلاق زدند.».پس از اعدام این چهار جوان که همگی زیر سی سال بوده اند تظاهرات اعتراضی گسترده ای محله های اهواز و شهر شادگان را فراگرفت که با واکنش شدید نیروهای امنیتی روبروشد.

onsdag 3 juli 2013

تحریم اتحادیه اروپا علیه قضات جمهوری اسلامی در احواز

به گزارش “رویترز”، اتحادیه اروپا نام دوتن از قضات دادگاههای جمهوری اسلامی در احواز را درلیست ۹ نفره شخصیت های مشمول تحریم، قرار داد. مرتضی کیارستمی و سید محمد باقر موسوی دو تن از قضات دادگاههای جمهوری اسلامی دراحواز هستند که در فهرست تحریمی “ناقضان حقوق بشر” اتحادیه اروپا قرار داده شدند.

وزاری خارجه اتحادیه اروپا دیروز خواستار آن شده بودند که دارایی‌های این افراد ضبط و از ورود آنها به کشورهای عضو اتحادیه اروپا جلوگیری شود. در فهرست ۹ نفره نام “مرتضی کیاستی”، قاضی شعبه چهار دادگاه انقلاب احواز به چشم می خورد که با وجود مطلع شدن از شکنجه های روا شده درحق پنج فعالان فرهنگی عرب اهل خلفیه، احکام اعدام آنها را صادر کرده است. همچنین نام “سید محمد باقر موسوی”، قاضی شعبه دو دادگاه انقلاب احواز که احکام جائرانه متعددی را علیه فعالان وشهروندان عرب احوازی صادر کرده است، نیز در فهرست تحریمی های جدید اتحادیه اروپا به چشم می خورد.

نام دیگری که در این فهرست به چشم می خورد “محمد سرافراز”، مدیر بخش برون مرزی سازمان صدا و سیما و تلویزیون انگلیسی زبان “پرس تی وی” است. وی متهم است با نیروهای امنیتی و دادستان‌ها همکاری کرده و سلسله برنامه‌هایی را با عنوان “اعترافات بازداشت شدگان” پخش کرده است. پرس تی وی تاکنون چندین فیلم از اعترافات اجباری فعالان عرب احوازی پخش کرده است که تحت شکنجه وبه زور از آنها گرفته شده است. به گفته اتحادیه اروپا این یک نمونه از نقض  حقوق زندانیان در ایران است.

حمیدرضا عمادی، مدیر بخش خبری “پرس تی وی” نیز متهم به همکاری با نیرو‌های امنیتی در پخش اعترافات زندانیان سیاسی از جمله روزنامه نگاران، فعالان سیاسی و شهروندان کرد و عرب احوازی شده است.

با افزوده شدن نام افراد جدید به این فهرست تاکنون ۸۷ نفر مشمول تحریم‌های اتحادیه اروپا از جمله منع صدور ویزا و ضبط اموال و دارایی‌ ها شده‌اند.

tisdag 2 juli 2013

وقتی رژیم ازتوجیه اعدام جوانان عرب عاجزمی شود.

وقتی رژیم ازتوجیه اعدام جوانان عرب عاجزمی شود.



بگذار بنویسند و در نوشتن خویش از هر مقوله وانشائی که بنظر شان جدید واز نظر همه تکراری وفرافکنی است استفاده کنند، آنها از انسانیت ومنطق بویی نبرده اند وهمه وجودشان با پست ترین اندیشه ها ی نژادپرستانه عجین شده واز انسان بودن و آدمیت محرومند.اگر نطفه بشریت در تن داشتند ازخود و رژیم شان می خواستند و جوابی برای افکار عمومی دنیا می یافتند.دنیا می پرسد.
رژیم بقصد ایجاد رعب و وحشت اعدام جوانان عرب رابه بهانه مخدرات پی می گیرد.
1-چرا رژیم در اعدام کردن آنهم از نوع وحشییانه آن بعد از چین ودوم در جهان است،اگر بنسبت جمعیت محاسبه شود ایران در اعدام رتبه اول است،خصوصا که جنایت اعدام را علنی ووحشیانه وبا دعوت وحضور کودکان و زنان اجراء می کند؟
2-برکسی پوشیده نیست که در الاحواز خشخاش وساير گیاهان مخدر زا تولید نمی شود،بفرض ادعایشان اگر اعدامی آن همه مواد مخدر توزیع کرده وانسانی شرور وپس از ارتکاب دهها جرم اعدام کرده اند، باید پرسید حمل وتوزیع مواد مخدر با آن همه گلوگاه و فضای شدیدا امنیتی وفاصله 2000 کیلومتر بلوچستان تا مناطق الاحواز را چه کسانی وبا چه حمایت امنیتی به احواز منتقل می کنند،چگونه مسئولین امنیتی منتظر مانده تا بنا به ادعایشان پس از ارتکاب آن همه جرم اقدام به دستگیری فرد اعدامی کرده واعدام وی را افتخار می دانند؟حال که به زعمشان موزع مخدرات را دستگیر واعدام کرده اند،الف -آیا در همان روز اعدام جوان عرب مخدرات توزیع نگردیده؟از احواز خارج شده می پرسیم چه کسانی و با پشتیبانی کدام سلطه امنیتی قاچاق و توزیع تناژی مخدرات در شهرهای بزرگ ودر کشورهای دیگر را بعهده دارند؟
ب- در بین قاچاقچیان مواد مخدر که از فرودگاههای طهران مخدرات مهلک را به لبنان وعراق ومالزی و…..منتقل و توزیع می کنند،هیچ کدام از جوانا عرب مشارکت نداشته وندارد ،آمار زندانیان قاچاق مخدرات در مالزی گواه ماست.
ت- چگونه برای اخذ پروانه کسب وهرگونه کار حتی رفتگری متقاضیان آزمایش عدم اعتیاد می دهند، اما صاحبان مقام وسلطه معاف از چنین چکابی هستند؟،خصوصا خامنه ای که اخیرا محمد نوری زاد آزمایش عدم اعتیادش را پیشنهاد داد؟
3- اگر رژیم طهران حداقل استاندارد جهان سوم در رسیدگی قضائی را رعایت می کند، چرا جرأت دادن مجوزورود به آقای را ندارد؟ تا از عدم رعایت حداقلهای دادرسی که وجود ندارد مطلع شود.آیا جوانان غیر فارس که به وحشیانه ترین شکل ممکن وبا جرثقیل ودر منظر عموم آویزان و اعدام می شوند آیا از حداقلها ی حقوق اساسی خود در محاکمات برخوردارند؟آیا در سرزمین آبا واجدادشان به زبان مادری محاکمه می شوند؟آیا اجازه وکیل داشتن مستقل را دارند؟ آنهم اگر بتوانند هزینه وکیل را بپردازند.
4- ظاهرا فرافکنان جانی رژیم آنقدر در خود فرورفته اندومثل همیشه چون کبک عمدا سر در برف گذاشته، هزاران میلیارد اختلاسها ی روزانه ناشی از غصب وغارت ذخایر جوانان عرب را می فراموشانند،جنایت اوین وکهریزک با تجاوزات جنسی وقتلهای زنجیره ای را لا پوشی کرده ومی کنند واگر دعوای سرانشان بر سر تقسیم کیک نبود سردرآب کردن سعید امامی وشکنجه جنسی زن امامی هم در حد یک افشاء مطرح نمی شد؟
5- این مزدوران نژادپرست پوکیدگی اخلاقی و اجتماعی جامعه خویش را با خرافات امام زاده گری وچاه جمکرانی پوشانده آماریک میلیون پرونده سالانه و ارجاعی به دادگستری هایشان را میدانند اما خود رابه نادانی و نادانتر از آنچه هستند می زنند.مختلس 3000 میلیاردی را از فرودگاه بین المللی خمینی طهران بدرقه می کنند و با پرونده سازی مهندسی شده همراه با شکنجه جوانان عرب وصاحبان اصلی پول اختلاس شده اعدام به وحشیانه ترین روش پی می گیرند.
شیوه جنایتکاران رسوا غیر انسانی و غیر اخلاقی بوده وهست، چه رسد که این جنایتکاران حامل وناقل پست ترین صفت همانا نژادپرستی باشند.

lördag 1 juni 2013

نامه خصوصی رهبر به رفسنجانی...






دهم خرداد 92

از رهبر به اکبر.  یعنی دمت گرم. بهترین کار رو تو کردی. آورین. آورین. بنده از تو قدر دانی میکنم که توی سرت زدم و هیچی نگفتی. البته شنیدم یه جایی مخفیانه گفتی که چنان با پوز زدم توی مشت رهبری که مشتش کبود شد. دیگه از این حرفا نزن هاش اکبر. میدانی که بارها گفته ام که بنده یک رای بیشتر ندارم. خوب شد علنا چیزی نگفتی چون اگه چیزی می گفتی به اتکاء همان یک رای یه پس گردنی هم بهت میزدم. اما به جان تو، بنده نگفته بودم که اینجوری حالت رو بگیرن. اما خُب، گرفتن دیگه. نامردا رحم نمی کنن. ها ها ها ها. وقتی گیر سه پیچ میدن کاریش نمیشه کرد. بهشون گفتم که حقوق بشر این شیخ پیرمرد رو رعایت کنید اما هِری زدند زیر خنده. مگه تو چیکار کردی که اینا به حقوق بشرت می خندن؟ هاهاهاهاهاها. البته خوب تو هم نمی باید با این سن و سال دوباره پیدات میشد. به قول بچه های دفتر:
کوسه تا از خواب خوش بیدار شد
لنگ بی تنبان توی میدان پرید
گفت آقا با یه خورده اخم و تخم
کاش این کوسه خجالت می کشید
فکر نکن بنده یادم رفته تو کی بودی. درسته که بنده یک رای بیشتر ندارم اما یادم نرفته که بعد از امام، مملکت رو تو برای بنده آرام کردی. هرچند همه فکر می کردن تو برنامه ت شاه شدنه. اما اون داستان قتلهای زنجیره ای و اتوبوس نویسنده ها و سکته سعیدی سیرجانی، فی الواقع کارساز بود. از کم کردن روی بهترین دوستات هم کوتاه نیومدی. یادمه دوست قدیمی ت عزت سحابی بیچاره رو یکسال کردی توی انفرادی برای اینکه روش کم بشه. هاهاهاهاها. به خاطر همون فداکاریهاست که سفارش اکید کرده ام که به حول و قوه الهی کسی مسائل مالی شما بند نکنه و بنده برای کم کردن روی تو، هرگز تو رو به اوین و انفرادی نخواهم فرستاد. به قول برادران عرب، "الملح و الخبز حرمتون" یعنی بابا نون و نمک هم یه حرمتی دارد آخه. بچه هات هم که رفتن اوین گفتم مواظب باشن که اذیت نشن. گفتم بازجوها یه وقت فکر نکنن که اینام دژمنن و باید اعتراف کنن که جاسوس امریکا و اسرائیلن و به حول و قوه الهی مثل کهریزک، پتو بهشون ندن تا مننژیت بگیرن. سفارش مخصوص کردم که بحث رشوه و فروش نفت و از این جور چیزها هم مطرح نشه. خلاصه خودت که میدانی منظورم چیه. اما خودت هم حواست باشه که این روزا کاری نکنی که گیر این بچه های دفتر ما بیفتی. درسته که بنده یک رای بیشتر ندارم اما این پدرسوخته ها به حول و قوه الهی خیلی توی کارشون واردن. در عرض سه روز سعید امامی رو وادار می کنن که اعتراف کنه جاسوس اسرائیله. سعید امامی که یادته؟ بچه خوبی بود. خیلی سفارشش را میکردی. ولش کن. خوب کاری کردی که زدم توی سرت هیچی نگفتی. آخه عزیز من، اصلا از اولش قرار نبود دوباره پیدات بشه. تو که میدانستی که بنده یک رای بیشتر ندارم. البته تو میخواستی روی مردمی که گفتی تو را مجبور به آمدن کردن و دم خانه تو تظاهرات میلیونی کردن رو زمین نندازی. دیدی که انتخابات آزاد در راه است و گفتی شانست را امتحان کنی. به قول بچه های دفتر:
انتخاباتی چنین آزاد و گرم
هیچ کس در عالم دنیا ندید
هم دموکراتیکی و هم با نشاط
از نشاطش برق شیخ اکبر پرید
ایندفعه که نشد اما خوب اگه دوست داری دوره بعدی هم با اصرار همان مردم بازاما راستش بنده دلم سوخت. ترسیدم ایندفعه به حول و قوه الهی سکته کنی. حیفم اومد که بعد از اونهمه خوبم کاندید شو. شاید تا اون موقع صلاحیتت بهتر شده باشه و قبول شی. البته اگه بنده تا اون موقع هنوز همین یک رای را داشتم و دوباره توی سرت خواهم زد. اینم بگم که این برو بچه های دفتر میگفتن بذاریم بیای وسط میدان و اونجا به حول و قوه الهی کنفتت کنیم. ی که تو به بنده کردی و اون نامه ای که توی کشوی میز امام پیدا کردی که بنده رهبر شدم، بیشتر از این اذیت بشی. بنده سر اون نامه خیلی حال کردم. بابا خیلی کلکی. اما از تو کلک تر این یارو آخونده س که گفته بنده ی آسیدعلی، موقعی که از نه نه ام متولد شدم گفتم "یا علی". هاهاهاهاهاهاها. البته کاش تو اینو گفته بودی. ملت بیشتر باورشون می شد. حالا فکر کن ببین میتونی یه چیزی در همین ردیف بگی. مثلا بگی وقتی نه نه م میخواست بنده را به دنیا بیاره سه تا فرشته اومدن و کمکش کردند و ناف بنده را بریدند و بنده را سنت کردند. یا اینکه وقتی به دنیا آمدم سه تا فرشته بنده را بردن به آسمان و دو ساعت دیگه سنت شده و حموم کرده و مرتب، قنداق پیچ و عمامه به سر، تحویل مادرم دادن. یا مثلا بگی بنده وقتی بچه بودم چند تا بچه رو که میخواستن منو کتک بزنن با اشاره انگشت سوسک کردم. اگه بتونی اینو جورش کنی و یه جوری بگی که ملت باورشون بشه قول میدم که علیرغم اینکه بنده یک رای بیشتر ندارم اما بذارم دفعه دیگه به حول و قوه الهی کاندید بشی. البته قبلش باید بگم یه چند سال سِنت رو کم کنن که این جنتی به سِنت گیر نده. اون ناکس خودش الان سی ساله که هفتاد سالشه. البته قول انتخاب شدن بهت نمیدم چون من یک رای بیشتر ندارم اما خوب همین که کاندید بشی خودش خیلی مهمه. به این یارو نقدی هم میگم که بیشتر از این بهت گیر نده و بحث دارایی و اموالت رو پیش نکشه. پس دست به کار شو. فقط خواهشَن حواست باشه یه وقت نخوای بگی که بنده دور سرم هاله نور دارم و یا با اجنه رابطه دارم و مثلا چند تا از فرماندهان لشگر جن درخدمتم هستن و یا اینکه با امام زمان رابطه دارم. این پدرسوخته ی یه وجبی بی ریخت همه ی این چیزا رو سوزونده. وگرنه خودم میگفتم عکسام رو طوری درست کنن که دور سرم هاله نور باشه. خوب دیگه بنده باید برم به کارام برسم. اولش میخوام به حول و قوه الهی یه فصل حسابی به این وعده هایی که این هشت نفر به مردم میدن بخندم، مخصوصا اون آخونده که دست تو و خاتمی را داره از پشت می بنده. ها ها ها ها. بای بای.
حسین پویا

fredag 31 maj 2013

زن ستیزی، انحصارطلبی مردسالاری روحانیت شیعی و نژاد پرستی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی



محمد جلالی، مدافع حقوق بشر
جایگاه زن در ایران و غرب در اندیشه ی خامنه ای
علی خامنه ای، رهبر ایران با تأکید بر لزوم طرح گفتمان اسلامی در مورد زن بصورت تهاجمی و طلبکارانه در عرصه ی بین المللی،« تقویت نهاد خانواده، احترام و تکریم زن در محیط خانه» را دو نیاز مهم و فوری جامعه دانسته و مسیر گفتمان غرب در خصوص زن را به سمت سراشیبی سقوط، گفتمانی کاملا حساب شده و سیاسی خواند. همچنین «مرد واره کردن زن و التذاذ جنسی مرد از زن» را دو بخش اصلی گفتمان غرب در خصوص زن برشمرد.
برخی از موارد نقض حقوق بشر و وضعیت تأسف بار زنان در بیش از سه دهه از حکومت دو ولی فقیه:
- مسئولیت کیفری و اجرای مجازات برای دختران و پسران بین 9 تا 18 ساله که در صورت ارتکاب جرم همچون یک شخص بزرگسال مجازات میشوند(لازم به یادآورى است که به موجب نظریه رسمى اعلامى از سوى سازمان بهداشت جهانى انسان از بدو تولد تا ۱۵ سالگى ، کودک نامیده مى شود) .
- در صورتیکه کودک به دست پدر یا جد پدرى کشته شود، طبق قانون مجازات اسلامی، قاتل قصاص نمى شود در صورتى که بنا بر مقررات کنوانسیون حقوق کودک باید از کودک در برابر هر نوع تعرض و آسیب به وى حمایت قانونى نمود تا چه رسد به قتل کودک. در صورتى که مادر به فرزندش آسیبى برساند متناسب با آن مجازات مى شود بنابراین در صورت قتل به قصاص محکوم خواهد شد.
- وضع قوانین و اجرای مجازات های بیرحمانه، غیرانسانی و تحقیر آمیز از جمله : سنگسار(رجم)، قطع عضو، شلاق و ...
- تبعیض در قوانین مدنی، حقوق خصوصی، کیفری و تعارض با کنوانسیون های بین المللی، محرومیت از حق عدالت در روند دادرسی میان زن و مرد و دختران زیر 18 سال(نقض گسترده کنوانسیون حقوق کودک*) در سیستم قضائی و حکومتی تحت امرِ خامنه ای (رئیس قوه ی قضائیه تنها از میان روحانیون شیعه توسط رهبر منصوب میشود نه یک حقوقدان مستقل با تجربه)، محرومیت از حق استقلال کامل در تصمیم گیری در مسائل بسیار مهم زندگی شخصی، سرنوشت و اجتماعی، عدم احترام به شخصیت و رأی فردی زن از جمله : ازدواج دختر کمتر از 9 سال و پسر کمتر از 15 سال با اجازه ی ولی، نخستین ازدواج دختران باکره در هر سنی مشروط به کسب اجازه ی پدر و جد پدری، حق طلاق، حق حضانت اطفال، انتخاب در لباس پوشیدن و حجاب، محدودیت و نداشتن آزادی برای سفر نمودن، مشروط به دریافت اجازه ی پدر برای دختران مجرد و شوهر برای زنان متأهل، موارد فوق الذکر و ... (مردسالاری، شوهرسالاری، پدرسالاری در قوانین مدنی و کیفری و تفسیر خاص روحانیون حاکمیّت شیعه از تعالیم و احکام اسلامی و مذهب شیعه)
- تسهیل چند همسری و ازدواج موقت طی تصویب لایحه ای در مجلس شورای اسلامی ایران
- قانونی بودن قتل زن توسط شوهر در صورت ارتکاب زنای محصنه و اثبات شروط آن نزد شوهر، طبق قانون مجازات اسلامی ( در این حالت شوهر هم قاضی است و هم مجری مجازات کیفری به هر شکلی که اختیار کند)
- ترویج فرهنگ تحقیر نمودن زن، تنفر و زن ستیزی، مرد سالاری، شوهر سالاری، پدر سالاری، اطاعت محض و بی چون و چرا از شوهر و پدر(دیکتاتوری مرد سالاری در محیط خانواده) در جامعه توسط رسانه های گروهی، مطبوعات، سازمان ها و نهادهای تحت امرِ رهبری و دولتی.
- ترجمه، تعبیر و تفسیر مرد سالاری، شوهر سالاری، پدر سالاری از قرآن و احادیث اسلامی آنگونه که حاکمیّت روحانیون شیعه ی مرد سالارانه میخواهد، و ترویج فرهنگ جلوه دادن زن به عنوان نمادِ شیطان، خبیث، فتنه گر، منشأ فساد و فحشاء، پلید، نقص عقل و تفکر در برابر مرد و ...
- اجباری بودن زنان در رعایت پوشش و حجاب کامل حکومت جمهوری اسلامی و تشویق کردن زنان در استفاده نمودن از رنگ های تیره بخصوص مشکی، بازداشت، برخورد تحقیر آمیز و غیر انسانی نیروهای شبه نظامی (بسیج) و انتظامی با زنانی که حجاب کامل را در اجتماع رعایت نمیکنند.
- تبعیض در گزینش امور استخدامی و ارائه ی خدمات دولتی و عمومی میان زنانی که حجاب کامل را رعایت میکنند و زنانی که رعایت نمیکنند.
- تفکیک جنسیتی در برخی از دانشگاه ها و محروم کردن زنان از تحصیل در برخی از رشته های دانشگاهی و انحصار آن برای مردان
- نقص و تعارض قوانین در دفاع از کودکان و زنانی که توسط پدر و شوهرانشان مورد ضرب و شتم قرار میگیرند و محرومیت از حق هر گونه حمایت از قربانیان، ترویج فرهنگ سکوت و بردباری پیشه کردن زنان و دختران در برابر خشونت های خانگی.
- سرکوب سازمان ها، گروه های مردم نهاد( ان جی او )، وکلاء، روزنامه نگاران، دگر اندیشان، مدافعان حقوق زن و کودک.
- ظلم مضاعف به زنان کرد، عرب، بلوچ، ترکمن و آذری
- ستم مضاعف به زنان غیر شیعه (مسلمانان سنّی، بهائی، مسیحی و...).
خامنه ای از روی کینه ورزی شخصی و تنفری که از اروپا و غرب دارد، متوسل به تاریخ گذشته ی اروپائی ها شده، نه تاریخ معاصر که جنبش انقلابی برای زنان جهت دست یابی به حقوق عادلانه و برابری خود با مردان مبارزه کرده و نه در مورد وضعیت واقعی حال حاضر زنان در اروپا. در کدام یک از کشورهای اروپائی و غربی میتوان چنین وضعیتی غیر انسانی که برای کودکان و زنان در ایران است، در آن کشورها موجود است؟
خامنه ای پیشتر نیز تحریم های اقتصادی اروپا در رابطه با پرونده ی هسته ای ایران را، وحشی گری دانست. تحریم های اقتصادی اتحادیه ی اروپا که پس از چند ماه چنان ضربه ی هولناکی به شاهرگ حیاتی اقتصاد وابسته به نفت و گاز حکومت ولی فقیه وارد نمود که حتی تحریم های اقتصادی شیطان بزرگ ( به تعبیر خمینی و خامنه ای) یعنی ایالات متحده ی آمریکا پس از بیش از سه دهه باعث نشد که خامنه ای، تحریم های آمریکا را وحشی گری دانسته و یا حداقل تا این حد عصبانیت، واکنش تنفر آمیز و نژاد پرستانه ی رهبری ایران را برانگیزد.
خامنه ای با سانسورِ وضعیت تأسف بار زنان در بیش از سه دهه از جمهوری اسلامی و بیش از دو دهه به مدیریت رهبری خود در ایران با دروغ پراکنی و سیاه جلوه دادن وضعیت زنان در اروپا به دنبال ارائه ی تصویری بهشتی برای زنان ایرانی و جهنمی برای زنان اروپائی و غربی است و حجاب اجباری برای زنان در ایران را موجب مصونیّت، پیشرفت و وجود آزادی پوشش برای زنان در اروپا را موجب سراشیبی و سقوط تمدن غربی دانسته و برای اثبات ادّعای خود در رابطه با گفتمان غرب در خصوص زنان، حتی بدون استثناء کردن هیچ یک از ملّیت های اروپائی، بر وحشی بودن غربی ها به ویژه نژاد اروپایی تأکید نموده و چنین اظهار میکند :{ ... غربى‌ها، يعنى بخصوص نژادهاى اروپايى، نژادهاى وحشى‌اند؛ اينها ظاهرشان اتو كشيده و كراوات زده و ادكلن زده و اينهايند امّا همان باطن وحشى‌گرى‌اى كه در تاريخ وجود داشته هنوز هم در اينها هست؛ راحت آدم ميكشند، خونسرد جنايت ميكنند؛ بنابراين كتك زدن زن در داخل خانه به وسيله‌ى آنها و بعد به وسيله‌ى آمريكاييها، بُعدى ندارد - امّا در محيط اسلامى چنين چيزى اصلاً نبايستى تصوّر بشود؛ ولى متأسّفانه هست.}
خامنه ای توصیه میکند که { باید همواره همه اعضای خانواده، با زنان با دیده تکریم و احترام رفتار کنند و باید فضای خانواده به گونه ای باشد که فرزندان دست مادران خود را ببوسند. } همچنین اضافه میکند که { اگر ما افتخار كنيم كه اين تعداد خانم روشنفكر، خانم تحصيلكرده داريم، اين خوب است، اين جا دارد؛ اگر بگوييم اين مقدار خانم نويسنده، خانم فعّال فرهنگى يا فعّال سياسى داريم، اشكالى ندارد}
ایران در رتبه ی 85 در بین 176 کشور دنیا در رتبه بندی کشورها برای مادر شدن
طبق گزارش جهانی موسسه خیریه " نجات کودکان " در سال 2013، ایران رتبه ی هشتاد و پنجم را کسب نموده است. اساس این اين رده بندي بر مرگ کودکان زير پنج سال، سلامت مادران، وضعيت تحصيلي (میزان آموزش رسمی)، اقتصادی(درآمد سرانه) و سیاسی (مشارکت در قدرت) آنها است. بر اساس چهاردهمین گزارش این موسسه بین المللی، رتبه بندی کشورها به ترتیب عبارتند از : فنلاند، سوئد، نروژ، ايسلند، هلند، دانمارک، اسپانيا، بلژيک، آلمان، استراليا، سوئیس، پرتغال، اسلوونی، سنگاپور، فرانسه، ایتالیا، نیوزلند، یونان، ایرلند، استونی، کانادا، انگلستان، جمهوری چک، اسرائیل، بلاروس، لیتوانی، لهستان، لوکزامبورگ، ایالات متحده.
همچنين کشورهای ژاپن رتبه 31، کره جنوبي 32، آرژانتين 36، بحرين 44، عربستان 46، امارات 50، کويت 55، قطر 58، روسیه 59، ترکیه 60، عمان 63، چین 68، لبنان 69، مالزی70، برزیل 78، عراق 113 و پاکستان 139 را در بین 176 کشور جهان بدست آوردند.**
تجاوز جنسی در حکومت ولی فقیه
آیا تجاوز جنسی به برخی از دختران باکره و زنان پس از شکنجه های جسمی - روحی و قبل از کشته شدن و اعدام در بازداشتگاه ها و زندان های مخوف در ایران از دهه ی هشتاد میلادی تا به امروز و همین طور در رژیم جنایت کار بشار أسد در سوریه، در محیط اسلامی قابل تصوّر میباشد؟ آیا بُعدی دارد؟
زنان روشنفکر، تحصیل کرده، نویسنده و فعّال فرهنگی یا سیاسی از دیدگاه خامنه ای، همان بانوان برجسته و فعال در بخشهای دانشگاهی، حوزوی، مسائل خانواده و زنان، رسانه و سازمانهای مردم نهاد که توسط نهادها و نمایندگی های رهبری انتخاب و توسط دفتر مقام معظم رهبری تأیید شده و طی جلسه ای با خامنه ای دیدارنموده و خامنه ای نیز پس از شنیدن بیانات خانم های فرهیخته و برجسته چنین اظهار میکند { از بيانات خانمها بهره‌مند شدم و استفاده كردم؛ و خدا را سپاسگزارى كردم به خاطر عمقى كه انسان مشاهده ميكند در مباحث و تلاشها و فكر كردنها در بين بانوان برجسته و ممتاز كشورمان بحمداللّه وجود دارد.}
زنان منتقد و معترض به وضعیت زنان جهت دست یابی به حقوق خود در ایران از دیدگاه رهبری فمینیسم، غربزده، غربگرا، دست نشانده، فریب خورده و خائن به اصول ارزش های جمهوری اسلامی بوده و مستحق وحشیانه ترین مجازات ها و محرومیت از حقوق انسانی و قانونی هستند. همانطور که خامنه ای با نادیده گرفتن نگرانی جامعه ی بین الملل از وضعیت زنان در ایران بیان میکند { گفتند بعضى از خانمها كه آن كسانى كه دنبال مثلاً كنوانسيون زنان يا مؤسّسات وابسته به سازمان ملل هستند، تهديد ميكنند كه اگر چنين كنيد، اگر چنان كنيد ممكن است عليه شما قطعنامه صادر كنيم! خب به دَرَك! قطعنامه صادر كنند.}
خامنه ای از وحشیگری رهبری خود، شکنجه گران و جلاّدان نیروهای اطلاعاتی – امنیتی، سپاه، شبه نظامی، لباس شخصی ها، نظامی، انتظامی و قضائی تحت امرِ خود به عنوان فرمانده ی کل قوا و نیروهای مسلّح، سخنی نمیگوید؟ از جمله پروانه اسکندری، فعال سیاسی در پروژه ی حکومتی معروف به قتل های زنجیره ای، چگونه و به دستور چه کسی به طرز فجیعی در کنار همسرش، داریوش فروهر، زنده زنده توسط جوخه های ترور وحشی اطلاعاتی – امنیتی، مُثله (قطعه قطعه) شده و مرتکبان و آمران از هرگونه تعقیب قضائی و مجازات مصونیت دارند.
تیرماه سال ۱۳۸۲ در چهارمین سالگرد وقایع کوی دانشگاه، خانم زهرا کاظمی عکاس ایرانی- کانادایی برای تهیه عکس و گزارش از تظاهرات دانشجویی به ایران آمد اما در مقابل زندان اوین در حالی که مشغول عکسبرداری از خانواده‌های دانشجویان زندانی بود، توسط مأموران امنیتی دستگیر شد. مدتی کوتاه بعد از دستگیری زهرا کاظمی، خبر مرگ مشکوک وی منتشر شد .
مادر خانم کاظمی نيز در جلسه دادگاه اظهار داشت که دخترش زير شکنجه به قتل رسيد و افزود که روی سينه مقتول آثار سوختگی به چشم می خورد و انگشتان دست و پا و بينی وی شکسته بود.
مادر زهرا کاظمی گفت که او را با تهديد وادار کردند با دفن دخترش بدون معاينه جسد وی توسط پزشکان بی طرف موافقت کند.
دکتر شهرام اعظم که در بيمارستان بقية الله الاعظم تهران که به سپاه پاسداران ايران تعلق دارد کار می کرده، افسر نيروی انتظامی با درجه سرگردی است در گفتگو با بخش فارسی بی بی سی گفت : نخستين پزشکی بوده که زهرا کاظمی، خبرنگار و عکاس ايرانی تبعه کانادا را معاينه کرده در نشستی خبری در اتاوا، پايتخت کانادا گفته است که جراحات خانم کاظمی تنها می توانسته ناشی از ضرب و شتم، شکنجه و تجاوز بوده باشد.
خانم نرگس محمدی نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر که روز دهم تیرماه 1388 پس از ۲۲ روز بازداشت آزاد شد، به دلیل اختلالات عصبی ناشی از دوران بازجویی همچنان در بیمارستان بستری میشود . تقی رحمانی همسر وی به دویچه ‌وله گفت حتی پزشک اوین پس از اولین بیهوشی ناگهانی نرگس محمدی در زندان به مسئولان زندان می‌گوید، یک زهرا کاظمی دیگر درست نکنید.
خانم نسرین ستوده، وکیل دادگستری و مدافع حقوق بشر و یکی از برندگان ایرانی جایزه ی بین المللی ساخاروف، مادر دو کودک که در حال حاضر در حال سپری کردن دوران محکومیت خود در زندان اوین میباشد در اعتراض به ممنوع الخروج شدن دختر 12 ساله و احضار فرزندش به دادسرا و محدودیت ملاقات با فرزندان و اعضای خانواده اش چندین بار دست به اعتصاب غذا زده و چندین بار در سلول انفرادی حبس گردید. وی مورخ ۸ خرداد ۱۳۹۰ ( 29 مه 2011) به شکلی تحقیر آمیز با دستبند از زندان اوین که برای حضور در جلسه رسیدگی به ابطال پروانه وکالتش به کانون وکلای دادگستری منتقل میشود.
خانم هاله سحابی، دختر عزت الله سحابی، یک روز بعد از درگذشت پدر خود و در پی حمله ماموران امنیتی به مراسم تشییع جنازه پدرش، مورخ 11 خرداد 1390 ( 1 ژوئن 2011 ) در لواسان، در گذشت. خانم هاله سحابی، مادری که در تشییع جنازه ی پدرش توسط نیروهای امنیتی مورد هجوم وحشیانه قرار میگیرد. وی عضو " شورای مادران صلح" و از محکومان سیاسی حوادث پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ بود. مأموران امنیتی خانواده خانم سحابی را مجبور کردند که پیکر او را شبانه در لواسان دفن کنند و روز بعد هم اجازه برگزاری مراسم ترحیم برای عزت الله سحابی و هاله سحابی را ندادند.
آقای هوتن کیان وکیل در بند ( وکیل خانم سکینه محمدی آشتیانی محکوم به سنگسار)، زیر شکنجه جسمی - روحی و در زندان ممنوع الملاقات، حتی از دیدار با دختر خردسالش محروم است. هوتن کیان به همراه سجاد قادرزاده (پسر سکینه محمدی آشتیانی) و دو خبرنگار آلمانی در تاریخ ۱۰ اکتبر ۲۰۱۰ در دفترش در تبریز، در حین یک مصاحبه مطبوعاتی دستگیر شد.
زنان فعالِ جامعه ی مدنی و مدافعان حقوق زن در حکومت ولی فقیه، بازداشت و محکوم به زندان شده از جمله، خانم ها ژیلا بنی یعقوب(روزنامه نگار)، شیوا نظر آهاری (فعال حقوق بشر)، حکیمه شکری و ژیلا کرم زاده مکوندی(از اعضای گروه مادران عزادار)، بهاره هدایت(فعال دانشجویی)، مهسا امر آبادی(روزنامه نگار)، نازنین دیهیمی(مترجم کتاب های کودکان)، نسیم سلطان بیگی(فعال دانشجویی) در اعتراض به هتک حرمت و محرومیت از حقوق انسانی و قانونی خود در زندان دست به اعتصاب غذا میزنند. (1)
از تهدید به مرگ، بازداشت های فرا قضائی، حبس، شکنجه های وحشیانه ی جسمی - روحی، هتک حرمت تا اعدامِ زنان مدافع حقوق زن و کودک در ایران، نه در سخن زنان فرهیخته ای که طی چند دهه با رهبری دیدار میکنند و نه در بیانات رهبری، هیچ سخنی، انتقادی و اشاره ای نیست.
خامنه ای به فرزندان سفارش میکند که باید دست مادران خود را ببوسند ولی از آه و ناله ی شبانه روزی یک زن، همسر، خواهر، کودک، مادرانی که فرزندانشان و فرزندانی که مادرانشان توسط نیروهای تحت امرِ رهبری، بازداشت، حبس، شکنجه، کشته و اعدام شده اند یا در خطر قریب الوقوع اعدام قرار دارند از جمله مادر ندا آقا سلطان، معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، مادر فرزاد کمانگر، معلم آزاده و فعال حقوق بشر و از مدافعان حقوق کرد که در زندان اوین اعدام شد، مادر ستّار بهشتی، وبلاگ نویس منتقد و معترض حکومت، مادر مهدی مجدم جوان عرب أهوازی/ الأحوازی که خود را در برابر چشمان استاندار در اعتراض به ستم مضاعف، بیکاری، فقر و نابرابری خود را به آتش میکشد(2) و اعضای خانواده ی وی بازداشت و تهدید میشوند که در این مورد اطلاع رسانی و پیگیری نکنند تا مبادا همانند آن جوانی که در تونس با خود سوزی خود، رژیم های دیکتاتور عربی را به آتش کشیده، باعث آغاز بهار عربی در ایران شود، از آه و ناله ی مادران پنج فعال مدنی – فرهنگی عرب عضو مؤسسه الحوار (کاندیدای جایزه ی بین المللی شجاعت مدنی) که در خطر قریب الوقوع اعدام هستند، هیچ سخنی نمیگوید؟
گروگان گیری زنان توسط حکومت به عنوان اهرم فشار
از جمله بازداشت همسر محمد مصطفائی، وکیل مدافع خانم سکینه آشتیانی (محکوم به سنگسار)، بازداشت خواهر و همسر خانم شیرین عبادی برنده ی جایزه ی صلح نوبل در سال 2003. بازداشت، تهدید، شکنجه، ارعابِ زنان، مادران، دختران و خواهران بستگانِ فعالانِ مدنی، فرهنگی، سیاسی، مدافعان حقوق ملّیت های کرد، عرب، بلوچ، آذری، ترکمن، اقلیت های دینی، مذهبی و مدافعان حقوق بشر از جمله نگارنده ی این متن برای توقف فعالیت های مسالمیت آمیز خود.
زنان و مادران کرد، عرب، بلوچ، ترکمن، آذری از ظلم، فشارها و محرومیت های بیشتری رنج میبرند از جمله خانم معصومه كعبی عرب أهوازی/ أحوازی و پنج فرزندانش (زیر 18 سال)، مورخ 27 سپتامبر 2008 (6 مهر 1387) ، با زور و بر خلاف قوانين بين المللى وعليرغم اينكه جزو ليست پناهجويان دفتر كميسيون عالى پناهندگان هستند، توسط مقامات سوريه به ايران تحويل داده شدند. کودکان براى پيوستن به پدر، همسرِ معصومه كعبى و سرپرست خانواده، راهى كشور دانمارک بودند. همسر وی از فعالان سیاسی عرب أهواز/ الأحواز میباشد. معصومه کعبی به همراه فرزند کوچک خود عماد حبیب برای چندین ماه در زندان های مخوف رژیم ایران در بازداشت بوده اند.
همچنین بازداشت همسر آقای حسن منابی، فعال عرب و مدیر مدرسه ی ابتدایی در شهرحمیدیة(25 کیلومتری أهواز/ الأحواز). دوست منابی به دیده بان حقوق بشر گفت کهمامواران وزارت اطلاعات همسر وی را جهت اعمال فشار بر او برای بازگشت به ایران احضار و بازداشت کردند.
خامنه ای روحیه ی یک مادر را چنین توصیف میکند { اين رشته‌هاى بشدّت رقيق و نازك اعصاب كودك را فقط سرْانگشت ظريف و لطيف مادر است كه ميتواند از هم جدا كند كه عقده به‌ وجود نيايد} ، مرتضی سویدی نوجوان 15 ساله ی عرب أهوازی/ أحوازی مورخ 23 فروردین 1392/ آوریل 2013 در غیاب والدین و بر بالای پشت بام منزل خود ( که با پرتاب سنگ قصد متوقف نمودن تخریب منزل را داشته) توسط تیر اندازی یک سرهنگ نیروی انتظامی که به همراه یک اکیپ، مأموریت تخریب منزل مسکونی را داشته با دو گلوله به قتل میرسد. یک افسر با تجربه ی عالی رتبه ی امنیتی – انتظامی بدون شلیک تیر اخطار( تیر هوایی)، یا بدون دفاع متناسب با دفع خطر( تیراندازی به اعضای غیر حیاتی بدن) با تیر اندازی عمدی به نقاط حیاتی بدن به قلب و سر، یک نوجوان 15 ساله را به قتل میرساند. آیا آن سرهنگ و نیروهای امنیتی نمی توانستند منتظر بازگشت مادرِ قربانی شوند تا با همان سر انگشت ظریف و لطیف مادرانه، فرزندش را از پشت بام پایین آورده و وی را از خانه بیرون ببرد؟ انجام مأموریت تخریب منزل از ریختن خون یک انسان مهم تر بود؟در حکومت خامنه ای، تخریب منزل با بلدوزر زمانیکه در آن، یک انسان آن هم نوجوانی 15 ساله که هیچ جرمی مرتکب شده، منجر به قتل عمدی نژاد پرستانهمیگردد. این همان سفارش رهبری به تقویت نهاد خانواده و تکریم یک زن و مادر در محیط خانه و خانواده است؟ (3)
خامنه ای آنگونه که خود میخواهد، وضعیت زنان در جامعه ی غرب را به باد انتقاد داده و وجود حجاب اجباری را در ایران را باعث مصونیت و پیشرفت برای زنان و جامعهمیداند ولی ازافزایش آمار تجاوز جنسی در ایران سکوت میکند، تا آنجا که چند سال پیش یکی از فرماندهان عالی رتبه ی نیروی انتظامی در همین دوره ی رهبری خامنه ای،آمار تجاوز به عنف در شهر قم (بزرگترین مرکز روحانیت شیعه در جهان) را در ایران، رتبه ی اوّل اعلام میکند؟ خامنه ای شجاعت اعتراف به تجاوز جنسی روحانیون شیعه به دختران و زنان که برخی از روحانیون شیعی داری سمت های رسمی حکومتی، قضائی، امنیتی، دولتی و غیر رسمی در ایران هستند، را ندارد؟خامنه ای از« برده داری جنسی در قالب ازدواج موقت و ازدواج دائم» دختران باکره و زنان بیوه بطور متعدد برای بهره برداری جنسی توسط روحانیون شیعه (که هم طبقه ی وی هستند) در ایران به ویژه در شهر قم را پنهان میکند؟ خامنه ای از برده داری جنسی برون مرزی ایران در لبنان از جمله ازدواج اجباری زیبا رویان دختران باکره و زنان بیوه ی شیعه ی لبنانی به دستور سید حسن نصر الله، دبیر کل حزب الله لبنان چه بصورت ازدواج موقت و چه به شکل صوری(ازدواج دائم) و سپس طلاق دادن آنان، برای التذاذ جنسی نیروهای سپاه برون مرزی ایران که در حال انجام مأموریت در خاک لبنان هستند را کتمان میکند؟ برده داری جنسی در ترکیه به وسیله روش‌هایی مانند «ازدواج موقت» با افسران ارتش ترکیه یا نیروهای پلیس و مقام‌های رسمی آن کشور از آنها «اطلاعات کسب کرده » و «در اختیار سپاه پاسداران ایران» قرار می‌دادند. روزنامه ی ترکیه ای حریت در جای دیگری از گزارش خود نوشته است که «زنان به تن‌فروشی مجبور شده‌اند». این گزارش به زبان انگلیسی در وب‌ سایت ترکیه‌ای «تودیز‌زمان» نیز منتشر شده است (4).
در بازداشتگاه کهریزک، نزدیک به شهر تهران پایتخت حکومت خامنه ای، به معترضان نتایج انتخابات ریاست جمهوری خرداد 1388 ، به دختر و پسر تجاوز جنسی شده و برخی از آن ها زیر شکنجه های وحشیانه مجروح و به قتل رسیده و بیش از یک صد تن از قربانبان توسط نهادهای اطلاعاتی – امنیتی تهدید میشوند که از شکایت قضائی و اطلاع رسانی خود صرف نظر کنند.
کشورهای اروپائی و غربی مدعی نیستند که موارد خشونت علیه زنان، سوء استفاده و تجاوز جنسی در کشورهایشان وجود ندارد، سازمان های دولتی و مردم نهاد در کشورهای اروپایی و غربی سالیانه در این مورد به طور مرتب و پیوسته گزارش و آمار میدهند، همچنین رسانه های گروهی دولتی و خصوصی، مطبوعات به شکل آزادنه در مورد هر گونه خشونت علیه زنان در خانه، اجتماع، تجاوز جنسی، گزارش و اخبار مربوطه را با شفافیت کامل منتشر نموده و به دنبال یافتن راه حل و پیشگیری از آن هستند، زنان قربانی آزادانه در رسانه های گروهی و بدون سانسور سخن میگیویند و از طرفی دیگر در کشورهای اروپائی و غربی هر شخصی که مرتکب هر گونه خشونت، سوء استفاده و تجاوز جنسی علیه زنان و کودکان شود، حتی بلند پایه ترین مقامات حکومتی، دولتی، امنیتی، نظامی و مذهبی طبق قانون، با قاطعیت و بدون هیچ ملاحظه ی سیاسی و غیر سیاسی، محاکمه و مجازات شده و قربانیان تحت حمایت های دولت و پلیس قرار گرفته و در این مورد با شفافیت و بدون سانسور اطلاع رسانی میگردد.
در اروپا، برلوسکونی نخست وزیر پیشین ایتالیا به اتهام ارتباط جنسی با دختر زیر 18 سال در دادگاه محاکمه میشود. در آمریکا، چاک هیگل، وزیر دفاع ایالات متحده، آزار جنسی و تجاوز جنسی در ارتش را یک خیانت اساسی به سوگندهای مقدس و اعتبار ارتش میداند

مرکز اطلاع رسانی جبهه دمکراتیک مردمی احواز