fredag 31 maj 2013

زن ستیزی، انحصارطلبی مردسالاری روحانیت شیعی و نژاد پرستی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی



محمد جلالی، مدافع حقوق بشر
جایگاه زن در ایران و غرب در اندیشه ی خامنه ای
علی خامنه ای، رهبر ایران با تأکید بر لزوم طرح گفتمان اسلامی در مورد زن بصورت تهاجمی و طلبکارانه در عرصه ی بین المللی،« تقویت نهاد خانواده، احترام و تکریم زن در محیط خانه» را دو نیاز مهم و فوری جامعه دانسته و مسیر گفتمان غرب در خصوص زن را به سمت سراشیبی سقوط، گفتمانی کاملا حساب شده و سیاسی خواند. همچنین «مرد واره کردن زن و التذاذ جنسی مرد از زن» را دو بخش اصلی گفتمان غرب در خصوص زن برشمرد.
برخی از موارد نقض حقوق بشر و وضعیت تأسف بار زنان در بیش از سه دهه از حکومت دو ولی فقیه:
- مسئولیت کیفری و اجرای مجازات برای دختران و پسران بین 9 تا 18 ساله که در صورت ارتکاب جرم همچون یک شخص بزرگسال مجازات میشوند(لازم به یادآورى است که به موجب نظریه رسمى اعلامى از سوى سازمان بهداشت جهانى انسان از بدو تولد تا ۱۵ سالگى ، کودک نامیده مى شود) .
- در صورتیکه کودک به دست پدر یا جد پدرى کشته شود، طبق قانون مجازات اسلامی، قاتل قصاص نمى شود در صورتى که بنا بر مقررات کنوانسیون حقوق کودک باید از کودک در برابر هر نوع تعرض و آسیب به وى حمایت قانونى نمود تا چه رسد به قتل کودک. در صورتى که مادر به فرزندش آسیبى برساند متناسب با آن مجازات مى شود بنابراین در صورت قتل به قصاص محکوم خواهد شد.
- وضع قوانین و اجرای مجازات های بیرحمانه، غیرانسانی و تحقیر آمیز از جمله : سنگسار(رجم)، قطع عضو، شلاق و ...
- تبعیض در قوانین مدنی، حقوق خصوصی، کیفری و تعارض با کنوانسیون های بین المللی، محرومیت از حق عدالت در روند دادرسی میان زن و مرد و دختران زیر 18 سال(نقض گسترده کنوانسیون حقوق کودک*) در سیستم قضائی و حکومتی تحت امرِ خامنه ای (رئیس قوه ی قضائیه تنها از میان روحانیون شیعه توسط رهبر منصوب میشود نه یک حقوقدان مستقل با تجربه)، محرومیت از حق استقلال کامل در تصمیم گیری در مسائل بسیار مهم زندگی شخصی، سرنوشت و اجتماعی، عدم احترام به شخصیت و رأی فردی زن از جمله : ازدواج دختر کمتر از 9 سال و پسر کمتر از 15 سال با اجازه ی ولی، نخستین ازدواج دختران باکره در هر سنی مشروط به کسب اجازه ی پدر و جد پدری، حق طلاق، حق حضانت اطفال، انتخاب در لباس پوشیدن و حجاب، محدودیت و نداشتن آزادی برای سفر نمودن، مشروط به دریافت اجازه ی پدر برای دختران مجرد و شوهر برای زنان متأهل، موارد فوق الذکر و ... (مردسالاری، شوهرسالاری، پدرسالاری در قوانین مدنی و کیفری و تفسیر خاص روحانیون حاکمیّت شیعه از تعالیم و احکام اسلامی و مذهب شیعه)
- تسهیل چند همسری و ازدواج موقت طی تصویب لایحه ای در مجلس شورای اسلامی ایران
- قانونی بودن قتل زن توسط شوهر در صورت ارتکاب زنای محصنه و اثبات شروط آن نزد شوهر، طبق قانون مجازات اسلامی ( در این حالت شوهر هم قاضی است و هم مجری مجازات کیفری به هر شکلی که اختیار کند)
- ترویج فرهنگ تحقیر نمودن زن، تنفر و زن ستیزی، مرد سالاری، شوهر سالاری، پدر سالاری، اطاعت محض و بی چون و چرا از شوهر و پدر(دیکتاتوری مرد سالاری در محیط خانواده) در جامعه توسط رسانه های گروهی، مطبوعات، سازمان ها و نهادهای تحت امرِ رهبری و دولتی.
- ترجمه، تعبیر و تفسیر مرد سالاری، شوهر سالاری، پدر سالاری از قرآن و احادیث اسلامی آنگونه که حاکمیّت روحانیون شیعه ی مرد سالارانه میخواهد، و ترویج فرهنگ جلوه دادن زن به عنوان نمادِ شیطان، خبیث، فتنه گر، منشأ فساد و فحشاء، پلید، نقص عقل و تفکر در برابر مرد و ...
- اجباری بودن زنان در رعایت پوشش و حجاب کامل حکومت جمهوری اسلامی و تشویق کردن زنان در استفاده نمودن از رنگ های تیره بخصوص مشکی، بازداشت، برخورد تحقیر آمیز و غیر انسانی نیروهای شبه نظامی (بسیج) و انتظامی با زنانی که حجاب کامل را در اجتماع رعایت نمیکنند.
- تبعیض در گزینش امور استخدامی و ارائه ی خدمات دولتی و عمومی میان زنانی که حجاب کامل را رعایت میکنند و زنانی که رعایت نمیکنند.
- تفکیک جنسیتی در برخی از دانشگاه ها و محروم کردن زنان از تحصیل در برخی از رشته های دانشگاهی و انحصار آن برای مردان
- نقص و تعارض قوانین در دفاع از کودکان و زنانی که توسط پدر و شوهرانشان مورد ضرب و شتم قرار میگیرند و محرومیت از حق هر گونه حمایت از قربانیان، ترویج فرهنگ سکوت و بردباری پیشه کردن زنان و دختران در برابر خشونت های خانگی.
- سرکوب سازمان ها، گروه های مردم نهاد( ان جی او )، وکلاء، روزنامه نگاران، دگر اندیشان، مدافعان حقوق زن و کودک.
- ظلم مضاعف به زنان کرد، عرب، بلوچ، ترکمن و آذری
- ستم مضاعف به زنان غیر شیعه (مسلمانان سنّی، بهائی، مسیحی و...).
خامنه ای از روی کینه ورزی شخصی و تنفری که از اروپا و غرب دارد، متوسل به تاریخ گذشته ی اروپائی ها شده، نه تاریخ معاصر که جنبش انقلابی برای زنان جهت دست یابی به حقوق عادلانه و برابری خود با مردان مبارزه کرده و نه در مورد وضعیت واقعی حال حاضر زنان در اروپا. در کدام یک از کشورهای اروپائی و غربی میتوان چنین وضعیتی غیر انسانی که برای کودکان و زنان در ایران است، در آن کشورها موجود است؟
خامنه ای پیشتر نیز تحریم های اقتصادی اروپا در رابطه با پرونده ی هسته ای ایران را، وحشی گری دانست. تحریم های اقتصادی اتحادیه ی اروپا که پس از چند ماه چنان ضربه ی هولناکی به شاهرگ حیاتی اقتصاد وابسته به نفت و گاز حکومت ولی فقیه وارد نمود که حتی تحریم های اقتصادی شیطان بزرگ ( به تعبیر خمینی و خامنه ای) یعنی ایالات متحده ی آمریکا پس از بیش از سه دهه باعث نشد که خامنه ای، تحریم های آمریکا را وحشی گری دانسته و یا حداقل تا این حد عصبانیت، واکنش تنفر آمیز و نژاد پرستانه ی رهبری ایران را برانگیزد.
خامنه ای با سانسورِ وضعیت تأسف بار زنان در بیش از سه دهه از جمهوری اسلامی و بیش از دو دهه به مدیریت رهبری خود در ایران با دروغ پراکنی و سیاه جلوه دادن وضعیت زنان در اروپا به دنبال ارائه ی تصویری بهشتی برای زنان ایرانی و جهنمی برای زنان اروپائی و غربی است و حجاب اجباری برای زنان در ایران را موجب مصونیّت، پیشرفت و وجود آزادی پوشش برای زنان در اروپا را موجب سراشیبی و سقوط تمدن غربی دانسته و برای اثبات ادّعای خود در رابطه با گفتمان غرب در خصوص زنان، حتی بدون استثناء کردن هیچ یک از ملّیت های اروپائی، بر وحشی بودن غربی ها به ویژه نژاد اروپایی تأکید نموده و چنین اظهار میکند :{ ... غربى‌ها، يعنى بخصوص نژادهاى اروپايى، نژادهاى وحشى‌اند؛ اينها ظاهرشان اتو كشيده و كراوات زده و ادكلن زده و اينهايند امّا همان باطن وحشى‌گرى‌اى كه در تاريخ وجود داشته هنوز هم در اينها هست؛ راحت آدم ميكشند، خونسرد جنايت ميكنند؛ بنابراين كتك زدن زن در داخل خانه به وسيله‌ى آنها و بعد به وسيله‌ى آمريكاييها، بُعدى ندارد - امّا در محيط اسلامى چنين چيزى اصلاً نبايستى تصوّر بشود؛ ولى متأسّفانه هست.}
خامنه ای توصیه میکند که { باید همواره همه اعضای خانواده، با زنان با دیده تکریم و احترام رفتار کنند و باید فضای خانواده به گونه ای باشد که فرزندان دست مادران خود را ببوسند. } همچنین اضافه میکند که { اگر ما افتخار كنيم كه اين تعداد خانم روشنفكر، خانم تحصيلكرده داريم، اين خوب است، اين جا دارد؛ اگر بگوييم اين مقدار خانم نويسنده، خانم فعّال فرهنگى يا فعّال سياسى داريم، اشكالى ندارد}
ایران در رتبه ی 85 در بین 176 کشور دنیا در رتبه بندی کشورها برای مادر شدن
طبق گزارش جهانی موسسه خیریه " نجات کودکان " در سال 2013، ایران رتبه ی هشتاد و پنجم را کسب نموده است. اساس این اين رده بندي بر مرگ کودکان زير پنج سال، سلامت مادران، وضعيت تحصيلي (میزان آموزش رسمی)، اقتصادی(درآمد سرانه) و سیاسی (مشارکت در قدرت) آنها است. بر اساس چهاردهمین گزارش این موسسه بین المللی، رتبه بندی کشورها به ترتیب عبارتند از : فنلاند، سوئد، نروژ، ايسلند، هلند، دانمارک، اسپانيا، بلژيک، آلمان، استراليا، سوئیس، پرتغال، اسلوونی، سنگاپور، فرانسه، ایتالیا، نیوزلند، یونان، ایرلند، استونی، کانادا، انگلستان، جمهوری چک، اسرائیل، بلاروس، لیتوانی، لهستان، لوکزامبورگ، ایالات متحده.
همچنين کشورهای ژاپن رتبه 31، کره جنوبي 32، آرژانتين 36، بحرين 44، عربستان 46، امارات 50، کويت 55، قطر 58، روسیه 59، ترکیه 60، عمان 63، چین 68، لبنان 69، مالزی70، برزیل 78، عراق 113 و پاکستان 139 را در بین 176 کشور جهان بدست آوردند.**
تجاوز جنسی در حکومت ولی فقیه
آیا تجاوز جنسی به برخی از دختران باکره و زنان پس از شکنجه های جسمی - روحی و قبل از کشته شدن و اعدام در بازداشتگاه ها و زندان های مخوف در ایران از دهه ی هشتاد میلادی تا به امروز و همین طور در رژیم جنایت کار بشار أسد در سوریه، در محیط اسلامی قابل تصوّر میباشد؟ آیا بُعدی دارد؟
زنان روشنفکر، تحصیل کرده، نویسنده و فعّال فرهنگی یا سیاسی از دیدگاه خامنه ای، همان بانوان برجسته و فعال در بخشهای دانشگاهی، حوزوی، مسائل خانواده و زنان، رسانه و سازمانهای مردم نهاد که توسط نهادها و نمایندگی های رهبری انتخاب و توسط دفتر مقام معظم رهبری تأیید شده و طی جلسه ای با خامنه ای دیدارنموده و خامنه ای نیز پس از شنیدن بیانات خانم های فرهیخته و برجسته چنین اظهار میکند { از بيانات خانمها بهره‌مند شدم و استفاده كردم؛ و خدا را سپاسگزارى كردم به خاطر عمقى كه انسان مشاهده ميكند در مباحث و تلاشها و فكر كردنها در بين بانوان برجسته و ممتاز كشورمان بحمداللّه وجود دارد.}
زنان منتقد و معترض به وضعیت زنان جهت دست یابی به حقوق خود در ایران از دیدگاه رهبری فمینیسم، غربزده، غربگرا، دست نشانده، فریب خورده و خائن به اصول ارزش های جمهوری اسلامی بوده و مستحق وحشیانه ترین مجازات ها و محرومیت از حقوق انسانی و قانونی هستند. همانطور که خامنه ای با نادیده گرفتن نگرانی جامعه ی بین الملل از وضعیت زنان در ایران بیان میکند { گفتند بعضى از خانمها كه آن كسانى كه دنبال مثلاً كنوانسيون زنان يا مؤسّسات وابسته به سازمان ملل هستند، تهديد ميكنند كه اگر چنين كنيد، اگر چنان كنيد ممكن است عليه شما قطعنامه صادر كنيم! خب به دَرَك! قطعنامه صادر كنند.}
خامنه ای از وحشیگری رهبری خود، شکنجه گران و جلاّدان نیروهای اطلاعاتی – امنیتی، سپاه، شبه نظامی، لباس شخصی ها، نظامی، انتظامی و قضائی تحت امرِ خود به عنوان فرمانده ی کل قوا و نیروهای مسلّح، سخنی نمیگوید؟ از جمله پروانه اسکندری، فعال سیاسی در پروژه ی حکومتی معروف به قتل های زنجیره ای، چگونه و به دستور چه کسی به طرز فجیعی در کنار همسرش، داریوش فروهر، زنده زنده توسط جوخه های ترور وحشی اطلاعاتی – امنیتی، مُثله (قطعه قطعه) شده و مرتکبان و آمران از هرگونه تعقیب قضائی و مجازات مصونیت دارند.
تیرماه سال ۱۳۸۲ در چهارمین سالگرد وقایع کوی دانشگاه، خانم زهرا کاظمی عکاس ایرانی- کانادایی برای تهیه عکس و گزارش از تظاهرات دانشجویی به ایران آمد اما در مقابل زندان اوین در حالی که مشغول عکسبرداری از خانواده‌های دانشجویان زندانی بود، توسط مأموران امنیتی دستگیر شد. مدتی کوتاه بعد از دستگیری زهرا کاظمی، خبر مرگ مشکوک وی منتشر شد .
مادر خانم کاظمی نيز در جلسه دادگاه اظهار داشت که دخترش زير شکنجه به قتل رسيد و افزود که روی سينه مقتول آثار سوختگی به چشم می خورد و انگشتان دست و پا و بينی وی شکسته بود.
مادر زهرا کاظمی گفت که او را با تهديد وادار کردند با دفن دخترش بدون معاينه جسد وی توسط پزشکان بی طرف موافقت کند.
دکتر شهرام اعظم که در بيمارستان بقية الله الاعظم تهران که به سپاه پاسداران ايران تعلق دارد کار می کرده، افسر نيروی انتظامی با درجه سرگردی است در گفتگو با بخش فارسی بی بی سی گفت : نخستين پزشکی بوده که زهرا کاظمی، خبرنگار و عکاس ايرانی تبعه کانادا را معاينه کرده در نشستی خبری در اتاوا، پايتخت کانادا گفته است که جراحات خانم کاظمی تنها می توانسته ناشی از ضرب و شتم، شکنجه و تجاوز بوده باشد.
خانم نرگس محمدی نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر که روز دهم تیرماه 1388 پس از ۲۲ روز بازداشت آزاد شد، به دلیل اختلالات عصبی ناشی از دوران بازجویی همچنان در بیمارستان بستری میشود . تقی رحمانی همسر وی به دویچه ‌وله گفت حتی پزشک اوین پس از اولین بیهوشی ناگهانی نرگس محمدی در زندان به مسئولان زندان می‌گوید، یک زهرا کاظمی دیگر درست نکنید.
خانم نسرین ستوده، وکیل دادگستری و مدافع حقوق بشر و یکی از برندگان ایرانی جایزه ی بین المللی ساخاروف، مادر دو کودک که در حال حاضر در حال سپری کردن دوران محکومیت خود در زندان اوین میباشد در اعتراض به ممنوع الخروج شدن دختر 12 ساله و احضار فرزندش به دادسرا و محدودیت ملاقات با فرزندان و اعضای خانواده اش چندین بار دست به اعتصاب غذا زده و چندین بار در سلول انفرادی حبس گردید. وی مورخ ۸ خرداد ۱۳۹۰ ( 29 مه 2011) به شکلی تحقیر آمیز با دستبند از زندان اوین که برای حضور در جلسه رسیدگی به ابطال پروانه وکالتش به کانون وکلای دادگستری منتقل میشود.
خانم هاله سحابی، دختر عزت الله سحابی، یک روز بعد از درگذشت پدر خود و در پی حمله ماموران امنیتی به مراسم تشییع جنازه پدرش، مورخ 11 خرداد 1390 ( 1 ژوئن 2011 ) در لواسان، در گذشت. خانم هاله سحابی، مادری که در تشییع جنازه ی پدرش توسط نیروهای امنیتی مورد هجوم وحشیانه قرار میگیرد. وی عضو " شورای مادران صلح" و از محکومان سیاسی حوادث پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ بود. مأموران امنیتی خانواده خانم سحابی را مجبور کردند که پیکر او را شبانه در لواسان دفن کنند و روز بعد هم اجازه برگزاری مراسم ترحیم برای عزت الله سحابی و هاله سحابی را ندادند.
آقای هوتن کیان وکیل در بند ( وکیل خانم سکینه محمدی آشتیانی محکوم به سنگسار)، زیر شکنجه جسمی - روحی و در زندان ممنوع الملاقات، حتی از دیدار با دختر خردسالش محروم است. هوتن کیان به همراه سجاد قادرزاده (پسر سکینه محمدی آشتیانی) و دو خبرنگار آلمانی در تاریخ ۱۰ اکتبر ۲۰۱۰ در دفترش در تبریز، در حین یک مصاحبه مطبوعاتی دستگیر شد.
زنان فعالِ جامعه ی مدنی و مدافعان حقوق زن در حکومت ولی فقیه، بازداشت و محکوم به زندان شده از جمله، خانم ها ژیلا بنی یعقوب(روزنامه نگار)، شیوا نظر آهاری (فعال حقوق بشر)، حکیمه شکری و ژیلا کرم زاده مکوندی(از اعضای گروه مادران عزادار)، بهاره هدایت(فعال دانشجویی)، مهسا امر آبادی(روزنامه نگار)، نازنین دیهیمی(مترجم کتاب های کودکان)، نسیم سلطان بیگی(فعال دانشجویی) در اعتراض به هتک حرمت و محرومیت از حقوق انسانی و قانونی خود در زندان دست به اعتصاب غذا میزنند. (1)
از تهدید به مرگ، بازداشت های فرا قضائی، حبس، شکنجه های وحشیانه ی جسمی - روحی، هتک حرمت تا اعدامِ زنان مدافع حقوق زن و کودک در ایران، نه در سخن زنان فرهیخته ای که طی چند دهه با رهبری دیدار میکنند و نه در بیانات رهبری، هیچ سخنی، انتقادی و اشاره ای نیست.
خامنه ای به فرزندان سفارش میکند که باید دست مادران خود را ببوسند ولی از آه و ناله ی شبانه روزی یک زن، همسر، خواهر، کودک، مادرانی که فرزندانشان و فرزندانی که مادرانشان توسط نیروهای تحت امرِ رهبری، بازداشت، حبس، شکنجه، کشته و اعدام شده اند یا در خطر قریب الوقوع اعدام قرار دارند از جمله مادر ندا آقا سلطان، معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، مادر فرزاد کمانگر، معلم آزاده و فعال حقوق بشر و از مدافعان حقوق کرد که در زندان اوین اعدام شد، مادر ستّار بهشتی، وبلاگ نویس منتقد و معترض حکومت، مادر مهدی مجدم جوان عرب أهوازی/ الأحوازی که خود را در برابر چشمان استاندار در اعتراض به ستم مضاعف، بیکاری، فقر و نابرابری خود را به آتش میکشد(2) و اعضای خانواده ی وی بازداشت و تهدید میشوند که در این مورد اطلاع رسانی و پیگیری نکنند تا مبادا همانند آن جوانی که در تونس با خود سوزی خود، رژیم های دیکتاتور عربی را به آتش کشیده، باعث آغاز بهار عربی در ایران شود، از آه و ناله ی مادران پنج فعال مدنی – فرهنگی عرب عضو مؤسسه الحوار (کاندیدای جایزه ی بین المللی شجاعت مدنی) که در خطر قریب الوقوع اعدام هستند، هیچ سخنی نمیگوید؟
گروگان گیری زنان توسط حکومت به عنوان اهرم فشار
از جمله بازداشت همسر محمد مصطفائی، وکیل مدافع خانم سکینه آشتیانی (محکوم به سنگسار)، بازداشت خواهر و همسر خانم شیرین عبادی برنده ی جایزه ی صلح نوبل در سال 2003. بازداشت، تهدید، شکنجه، ارعابِ زنان، مادران، دختران و خواهران بستگانِ فعالانِ مدنی، فرهنگی، سیاسی، مدافعان حقوق ملّیت های کرد، عرب، بلوچ، آذری، ترکمن، اقلیت های دینی، مذهبی و مدافعان حقوق بشر از جمله نگارنده ی این متن برای توقف فعالیت های مسالمیت آمیز خود.
زنان و مادران کرد، عرب، بلوچ، ترکمن، آذری از ظلم، فشارها و محرومیت های بیشتری رنج میبرند از جمله خانم معصومه كعبی عرب أهوازی/ أحوازی و پنج فرزندانش (زیر 18 سال)، مورخ 27 سپتامبر 2008 (6 مهر 1387) ، با زور و بر خلاف قوانين بين المللى وعليرغم اينكه جزو ليست پناهجويان دفتر كميسيون عالى پناهندگان هستند، توسط مقامات سوريه به ايران تحويل داده شدند. کودکان براى پيوستن به پدر، همسرِ معصومه كعبى و سرپرست خانواده، راهى كشور دانمارک بودند. همسر وی از فعالان سیاسی عرب أهواز/ الأحواز میباشد. معصومه کعبی به همراه فرزند کوچک خود عماد حبیب برای چندین ماه در زندان های مخوف رژیم ایران در بازداشت بوده اند.
همچنین بازداشت همسر آقای حسن منابی، فعال عرب و مدیر مدرسه ی ابتدایی در شهرحمیدیة(25 کیلومتری أهواز/ الأحواز). دوست منابی به دیده بان حقوق بشر گفت کهمامواران وزارت اطلاعات همسر وی را جهت اعمال فشار بر او برای بازگشت به ایران احضار و بازداشت کردند.
خامنه ای روحیه ی یک مادر را چنین توصیف میکند { اين رشته‌هاى بشدّت رقيق و نازك اعصاب كودك را فقط سرْانگشت ظريف و لطيف مادر است كه ميتواند از هم جدا كند كه عقده به‌ وجود نيايد} ، مرتضی سویدی نوجوان 15 ساله ی عرب أهوازی/ أحوازی مورخ 23 فروردین 1392/ آوریل 2013 در غیاب والدین و بر بالای پشت بام منزل خود ( که با پرتاب سنگ قصد متوقف نمودن تخریب منزل را داشته) توسط تیر اندازی یک سرهنگ نیروی انتظامی که به همراه یک اکیپ، مأموریت تخریب منزل مسکونی را داشته با دو گلوله به قتل میرسد. یک افسر با تجربه ی عالی رتبه ی امنیتی – انتظامی بدون شلیک تیر اخطار( تیر هوایی)، یا بدون دفاع متناسب با دفع خطر( تیراندازی به اعضای غیر حیاتی بدن) با تیر اندازی عمدی به نقاط حیاتی بدن به قلب و سر، یک نوجوان 15 ساله را به قتل میرساند. آیا آن سرهنگ و نیروهای امنیتی نمی توانستند منتظر بازگشت مادرِ قربانی شوند تا با همان سر انگشت ظریف و لطیف مادرانه، فرزندش را از پشت بام پایین آورده و وی را از خانه بیرون ببرد؟ انجام مأموریت تخریب منزل از ریختن خون یک انسان مهم تر بود؟در حکومت خامنه ای، تخریب منزل با بلدوزر زمانیکه در آن، یک انسان آن هم نوجوانی 15 ساله که هیچ جرمی مرتکب شده، منجر به قتل عمدی نژاد پرستانهمیگردد. این همان سفارش رهبری به تقویت نهاد خانواده و تکریم یک زن و مادر در محیط خانه و خانواده است؟ (3)
خامنه ای آنگونه که خود میخواهد، وضعیت زنان در جامعه ی غرب را به باد انتقاد داده و وجود حجاب اجباری را در ایران را باعث مصونیت و پیشرفت برای زنان و جامعهمیداند ولی ازافزایش آمار تجاوز جنسی در ایران سکوت میکند، تا آنجا که چند سال پیش یکی از فرماندهان عالی رتبه ی نیروی انتظامی در همین دوره ی رهبری خامنه ای،آمار تجاوز به عنف در شهر قم (بزرگترین مرکز روحانیت شیعه در جهان) را در ایران، رتبه ی اوّل اعلام میکند؟ خامنه ای شجاعت اعتراف به تجاوز جنسی روحانیون شیعه به دختران و زنان که برخی از روحانیون شیعی داری سمت های رسمی حکومتی، قضائی، امنیتی، دولتی و غیر رسمی در ایران هستند، را ندارد؟خامنه ای از« برده داری جنسی در قالب ازدواج موقت و ازدواج دائم» دختران باکره و زنان بیوه بطور متعدد برای بهره برداری جنسی توسط روحانیون شیعه (که هم طبقه ی وی هستند) در ایران به ویژه در شهر قم را پنهان میکند؟ خامنه ای از برده داری جنسی برون مرزی ایران در لبنان از جمله ازدواج اجباری زیبا رویان دختران باکره و زنان بیوه ی شیعه ی لبنانی به دستور سید حسن نصر الله، دبیر کل حزب الله لبنان چه بصورت ازدواج موقت و چه به شکل صوری(ازدواج دائم) و سپس طلاق دادن آنان، برای التذاذ جنسی نیروهای سپاه برون مرزی ایران که در حال انجام مأموریت در خاک لبنان هستند را کتمان میکند؟ برده داری جنسی در ترکیه به وسیله روش‌هایی مانند «ازدواج موقت» با افسران ارتش ترکیه یا نیروهای پلیس و مقام‌های رسمی آن کشور از آنها «اطلاعات کسب کرده » و «در اختیار سپاه پاسداران ایران» قرار می‌دادند. روزنامه ی ترکیه ای حریت در جای دیگری از گزارش خود نوشته است که «زنان به تن‌فروشی مجبور شده‌اند». این گزارش به زبان انگلیسی در وب‌ سایت ترکیه‌ای «تودیز‌زمان» نیز منتشر شده است (4).
در بازداشتگاه کهریزک، نزدیک به شهر تهران پایتخت حکومت خامنه ای، به معترضان نتایج انتخابات ریاست جمهوری خرداد 1388 ، به دختر و پسر تجاوز جنسی شده و برخی از آن ها زیر شکنجه های وحشیانه مجروح و به قتل رسیده و بیش از یک صد تن از قربانبان توسط نهادهای اطلاعاتی – امنیتی تهدید میشوند که از شکایت قضائی و اطلاع رسانی خود صرف نظر کنند.
کشورهای اروپائی و غربی مدعی نیستند که موارد خشونت علیه زنان، سوء استفاده و تجاوز جنسی در کشورهایشان وجود ندارد، سازمان های دولتی و مردم نهاد در کشورهای اروپایی و غربی سالیانه در این مورد به طور مرتب و پیوسته گزارش و آمار میدهند، همچنین رسانه های گروهی دولتی و خصوصی، مطبوعات به شکل آزادنه در مورد هر گونه خشونت علیه زنان در خانه، اجتماع، تجاوز جنسی، گزارش و اخبار مربوطه را با شفافیت کامل منتشر نموده و به دنبال یافتن راه حل و پیشگیری از آن هستند، زنان قربانی آزادانه در رسانه های گروهی و بدون سانسور سخن میگیویند و از طرفی دیگر در کشورهای اروپائی و غربی هر شخصی که مرتکب هر گونه خشونت، سوء استفاده و تجاوز جنسی علیه زنان و کودکان شود، حتی بلند پایه ترین مقامات حکومتی، دولتی، امنیتی، نظامی و مذهبی طبق قانون، با قاطعیت و بدون هیچ ملاحظه ی سیاسی و غیر سیاسی، محاکمه و مجازات شده و قربانیان تحت حمایت های دولت و پلیس قرار گرفته و در این مورد با شفافیت و بدون سانسور اطلاع رسانی میگردد.
در اروپا، برلوسکونی نخست وزیر پیشین ایتالیا به اتهام ارتباط جنسی با دختر زیر 18 سال در دادگاه محاکمه میشود. در آمریکا، چاک هیگل، وزیر دفاع ایالات متحده، آزار جنسی و تجاوز جنسی در ارتش را یک خیانت اساسی به سوگندهای مقدس و اعتبار ارتش میداند

مرکز اطلاع رسانی جبهه دمکراتیک مردمی احواز

onsdag 29 maj 2013

محمره نام غاصب (خرمشهر) را برنمی تابد...بقلم – ابو محمد المحمراوی

محمره که در 87 سال گذشته دو بار طعم تلخ وخونین هجوم وحشی ونژادپرستانه (رضا پهلوی واحمد مدنی)همراه باغصب سرزمینی الاحواز را چشیده وهچنان ودر سراسر الاحواز در حال نثار خون شهداء جوان و مقاوم است،قطعا تن به نام جعلی غاصب تحت عنوان خرمشهرنمی دهد،
بلکه همراه با شهرهای معشور،خفاجیه وخلفیه، صالحیه وعبادان،قصبه وحمیدیه و...همانند زنجیره ای فولادین  دور الاحواز را حلقه زده منتظرروزنزدیکی است تا به همت شجاع مردانش جشن آزادی خود را همانند بوسنی هرزوگوئین وآذربایجان شمالی وهمراه با کردستان،آذربایجان جنوبی،بلوچستان وترکمن صحرا ولرستان وگیلان جشن رهائی از دست نژادپرستان فارس را گرفته،طعم شیرینی این پیروزی عظیم را به دهها میلیون (ترک،کرد،عرب،لر وبلوچ..)اهداء نماید وبا رقص وپایکوبی این شادی بزرگ را برای فرزندان و نوادگانشان به ارمغان آورند.به امید این روز نزدیک
بقلم – ابو محمد المحمراوی
فجرآخرین چهارشنبه ازمی سال 1979 محمره نه با صدای اذان، بلکه با صدای تیربارواز زمین وهوامورد هجوم وحشیانه و ازقبل برنامه شده  نژادپرستان قرارگرفت،جمهوری مدعی اسلامیت وتشییع شهر محمره که نام نجف دوم را برتارک خود داشت به خاک وخون کشاندوبا صدای تیربارهای کالیبر50 مانع از ادای اذان ونمازدرمساجد محمره شد.
احمد مدنی خارج شده از رحم جبهه ملی ایران وپان ایرانیسم وبا حمایت خمینیون وهمه نژادپرستان غاصب در توطئه ای با مهاجرین غیرعرب وهمراهی چندروحانی  وچند شیخ عشیره ای که خیانت را از بزرگترهای خود به ارث برده اند و پس از نشستی چند ساعته درسه شنبه شب وبشرط  باج دهی متقابل درمساومه ای خائنانه برزمان حمله ناجوانمردانه وبخون کشیدن مردم محمره وعبادان بتوافق ننگینی رسیده،درفجرچهارشنبه سیاه و با تدارکاتی  قبلی با عده وعددی که احمدمدنی مهیا کرده بود حمله وحشیانه خود را به مردم عرب محمره اغاز وبه مدت سه روزخون مردم عرب وبی دفاع محمره را ریختند.
جوانان عرب عبادان واز لحظه محاصره و هجوم نژادپرستانه  به محمره اعتراض خود را با خروج به خیابانها شروع اما احمد مدنی به همره چند خائن از ستاد به اصطلاح عشائر مستقر در عبادان، تصمیم به سرکوب آنان گرفتند، دهها نفر از تظاهرکنندگان معترض عبادانی را زخمی وشهید کردند،اما شجاع مردان وزنان عرب به رهبری جوانان فعال و درهماهنگی بی نظیر تظاهراتی برنامه ریزی شده وبا پای پیاده در گرمای طاقت فرسا تدارک دیده، از عبادان،جزیره صلبوخ وکوتشیخ بسمت محمره حرکت کرده ودر ساعت مقرر با عبور از پل قدیم محمره که همراه با نثار خون 11 شهید ودهها زخمی از تظاهرکنندگان بود موفق به شکست محاصره سه روزه وخون بار محمره شده و درمسجد امام الصادق (ع)محل نماز واستقرار رهبرمعنوی آیه الله ا..شیخ محمدطاهرخاقانی (ره)اقدام به بست اعتراضی نمودند.
پس از سه روز محاصره همراه با هجومی وحشیانه ویکطرفه بوی خون مطهر بیش از 300  شهید وصدها زخمی ازمردم عرب  همه شهر محمره وحومه آنرا فرا گرفته بود،عصیان واعتراض چهره همه الاحواز وشهرها وروستاهای عوض کرده،علی رغم جوشدیدا امنیتی وحکومت نظامی ،هزاران نفر ازمردم عرب احواز  برای اعتراض و اظهار همدردی با مردم شهید داده به سمت نگین مروارید الاحواز یعنی محمره سرازیر شدند.
محمره که در 87 سال گذشته دو بار طعم تلخ وخونین هجوم وحشی ونژادپرستانه (رضا پهلوی واحمد مدنی)همراه باغصب سرزمینی الاحواز را چشیده وهچنان ودر سراسر الاحواز در حال نثار خون شهداء جوان و مقاوم است،قطعا تن به نام جعلی غاصب تحت عنوان خرمشهرنمی دهد،بلکه همراه با شهرهای معشور،خفاجیه وخلفیه،صالحیه وعبادان،قصبه وحمیدیه و...همانند زنجیره ای فولادین  دور الاحواز را حلقه زده منتظرروزنزدیکی است تا به همت شجاع مردانش جشن آزادی خود را همانند بوسنی هرزوگوئین وآذربایجان شمالی وهمراه با کردستان،آذربایجان جنوبی،بلوچستان وترکمن صحرا ولرستان وگیلان جشن رهائی از دست نژادپرستان فارس را گرفته،طعم شیرینی این پیروزی عظیم را به دهها میلیون (ترک،کرد،عرب،لر وبلوچ..)اهداء نماید وبا رقص وپایکوبی این شادی بزرگ را برای فرزندان و نوادگانشان به ارمغان آورند.به امید این روز نزدیک .

ابو محمد المحمراوی
چهارشنبه 29/5/2013

lördag 25 maj 2013

نامه هاشم شعبانی فعال فرهنگی مدنی عرب احوازی محکوم به اعدام، از درون زندان کارون


-مکانیزم ها و روش های غیر اخلاقی و غیر انسانی اعمال این رنج مضاعف {زبانی بر ملت های غیر فارس ایران} شامل کانالیزه کردن فکر، توقف تولید اندیشه، ایجاد انحراف فکری و ایجاد محدودیت در تولید اندیشه به منظور جلوگیری از آزادی فکری جامعه، مورد مطالعه قرار گرفت. 

-مهمترین خواسته ما برگزاری دادگاهی مجدد به شکل علنی و بی طرف است، محاکمه ای بدون تاثیر از هیچ قدرتی و به تمام معنای کلمه عادلانه. 

-ترجیع بند همه نوشته هایم مفهوم " آگاهی و بیداری " بوده وهست که باعث قلیان نفرت در نفوس کسانی شد که حیاتشان تنها با داد و ستد گمراهی و جهالت امکان پذیر است. 

-جریان بیدادگری سعی دارد استعمار سرزمین های حاصلخیز را از طریق استعمار عقل ها تحقق بخشد و نابودی کشورها را با محو اندیشه. 
-متاسفانه این آرزو سرابی بیش نبود و هدف از آن شناسایی همه اشخاص و جریاناتی بود که به دنبال احقاق حقوق ملت های سرزمین ایران هستند. 

به همه کسانی که رعایت حقوق اساسی انسان ها را جزو اولویت های مهم می شمارند 
خواهران و برداران گرامی 
سپاس بی پایان به آنانی که از هرگونه تلاشی جهت عینیت بخشیدن به مفهوم کلمه حق و تحقق آن فروگذار نیستند وهمچنین مقاومت بی نظیرشان در مقابل جریان باطل در همه اشکال آن که ملبس به تن پوشهای رنگارنگ و فریبنده است. امروز جریان باطل بزک شده مشغول شعارسرایی و از همه مهمتر انتشار سم مهلک فکری در قالب کلمات و مفاهیم زیبا و همه پسند است که از سوی مزدوران جریان گمراهی و تاریکی برای تحریف واقعیت و محو حقیقت ترویج و تبلیغ می شود. 

فعالیت خویش را با رسواسازی جریان ظلم که هجوم بی وقفه ای را برای نهادن افسار بردگی بر عقلها و ذهن های آزاد اندیش دنبال می کند، آغاز نمودم. این جریان بیدادگری سعی دارد استعمار سرزمین های حاصلخیز را از طریق استعمار عقل ها تحقق بخشد و نابودی کشورها را با محو اندیشه. 

تلاش نمودم همه موانعی که بین ملت و حقیقت جدایی می افکند و ملت ها را در گرداب توهمات گرفتار می کند، کنار زنم. گردابی که جریان ظلم و گمراهی برای تغییر زندگی بشری بر اساس اراده خویش، بدان دامن می زند. ترجیع بند همه نوشته هایم مفهوم " آگاهی و بیداری " بوده وهست که باعث قلیان نفرت در نفوس کسانی شد که حیاتشان تنها با داد و ستد گمراهی و جهالت امکان پذیر است. 

تمام تلاشم را برای کشف حقیقت گمشده برای خود و دیگران به کار بستم. به گونه ای که سروده های شعری فراوانی به زبان فارسی از اینجانب در نشریاتی همچون نور، فجر، عصر کارون و ... به چاپ رسیده است. 

پس از پذیرفته شدن در رشته زبان و ادبیات عرب دانشگاه چمران احواز در سال 2000، نشریه دانشجویی " ندای بصیرت " با مدیر مسئولی اینجانب به زبان فارسی منتشر شد و از خلال نوشته هایم در این نشریه سعی کردم اوضاع تاسف بار جامعه را تشریح و توصیف نمایم و موانع پیشرفت و توسعه جامعه ایرانی و به طور ویژه منطقه احواز را تبیین کنم. همچنین در همین مدت به عنوان رئیس هیئت تحریریه نشریه دانشجویی " البصیره " و مسئول سیاسی انجمن دانشجویان اصلاح طلب دانشکده الهیات و مبانی فقه و حقوق اسلامی دانشگاه چمران مشغول فعالیت بودم. 

همه اینها باعث گردید به طور روزافزون در جهت تبیین رنجها و مصائبی که قومیتها و ملتهای سرزمین ایران و به ویژه ملت عرباحواز متحمل شده اند، تلاش نمایم. در آن دوره که فضایی برای فعالیت و آزادی بیان ملتها و قومیتهای ایران از طریق رسانه ها و سازمانهای مدنی به وجود آمد، تعدادی از دوستانم یک سازمان NGO به نام موسسه " الحوار " تاسیس کردند که به همراه آنان اقدام به برگزاری سمینارها و مراسم مختلف فرهنگی نمودیم که حکومت مانع فعالیتهای فرهنگی مسالمت آمیز این موسسه گردید. 

همگی امیدوار بودیم کانالهایی که حکومت ایران باز کرده، بتواند مجرایی برای تحقق برخی از خواسته های حقه همه ملتهای سرزمین ایران به ویژه آموزش به زبان مادری و بهره مندی از حقوق شهروندی باشد. ولی متاسفانه این آرزو سرابی بیش نبود و هدف از آن شناسایی همه اشخاص و جریاناتی بود که به دنبال احقاق حقوق ملت های سرزمین ایران هستند. 

همانگونه که همگی نیز می دانیم بعد از سال 2005 به این نتیجه رسیدم روزنه ای برای حرکت و فعالیت از طریق رسانه های رسمی و محلی وجود ندارد. در نتیجه به استفاده از فضای اینترنت برای انتشار اشعار و نوشته هایم تحت عنوان مستعار " ابوعلا الافقی " روی آوردم که همچون گذشته با محوریت ظلم روا شده در حق ملت بود. 

دو دیوان شعر به نام " الاعتراف بالافقیه " و " ایقاع مزاریب الدم " در اینترنت منتشر کردم و همچنین تحقیقی درباره جنایت هولناک چهارشنبه سیاه محمره که توسط نظام ایران در ماه های آغازین انقلاب به وقوع پیوست، انجام دادم که فرصت انتشارش را نیافتم. 

در ادامه فعالیت هایم، یک تحقیق جامع مطالعاتی – زبان شناختی با نام " انقلاب واژگان غیرعادی " در سطح جامعه احوازی آغاز نمودم که به دلیل بازداشتم توسط نیروهای امنیتی حکومت ایران هیچگاه به پایان نرسید. در بخش انجام شده این تحقیق استراتژی هایی که عوامل حکومت ایران برای نابودی عقلانیت جمعی مردم عرب احواز به واسطه نهادینه کردن و تعمیق بخشیدن به رنج های دهه های اخیر این مردم شریف در حوزه زبانی و کلامی به کار برده و می برند، مورد بررسی قرار گرفته که اهم آنها اختلالات شدید ایجاد شده در استعمال واژگان، دو زبانی و دوگانگی زبانی می باشد. مکانیزم ها و روش های غیر اخلاقی و غیر انسانی اعمال این رنج مضاعف {بر ملت های غیر فارس ایران} شامل کانالیزه کردن فکر، توقف تولید اندیشه، ایجاد انحراف فکری و ایجاد محدودیت در تولید اندیشه به منظور جلوگیری از آزادی فکری جامعه، مورد مطالعه قرار گرفت. 

همچنین در دوره ادامه تحصیل در رشته علوم سیاسی دانشگاه علوم و تحقیقات احواز مقطع کارشناسی ارشد، به واسطه ارتباطات اینترنتی با نخبگان بسیاری آشنا شدم که اغلب با نام مستعار " ابوعلا الافقی " نوشته هایم را منتشر می کردم. همچنین برخی دیگر از نوشته و مواضعم را در صفحه ای اینترنتی با نام " مقاومت مردمی برای آزادی احواز" و به عنوان سخنگوی این حرکت " ابی ولید الاحوازی " بیان می کردم. 

این نوشته ها و مواضع، فردی و بدون هماهنگی با هیچ شخص و یا گروهی بوده که در آنها جنایات وحشیانه ای که از سوی حکومت ایران در حق مردم شریف احواز از جمله اعدام های گسترده ظالمانه و خودسرانه، تبیین نمودم و بر حقوق انسانی و قانونی هر ملت در هر جای کره خاکی شامل حق حیات و زندگی و بهره مندی از آزادی و حقوق شهروندی تاکید و اصرار ورزیدم. با وجود همه این رنجها و سختی ها، راه چاره را در به دست گرفتن سلاحی موثر در مقابل این جنایات هولناک و غیر انسانی یافتم و آن جز " قلم " چیز دیگری نبود. 

در 11 فوریه 2011 پس از بازگشت از دبیرستان شیخ انصاری خلفیه به خانه (به عنوان معلم در مقطع دبیرستان مشغول به کار بودم) از سوی نیروهای اطلاعات بازداشت شدم و آنان مرا به تشکیل حرکت مقاومت مردمی متهم کردند و همانگونه که ذکر شد برای آنان تشریح نمودم این عنوان صرفا مستعار بوده و به واسطه آن می خواستم فکر و احساس خویش را درباره رنج ها و سختی هایی که مردم متحمل می شوند بیان کنم. ولی نه تنها قانع نمی شدند بلکه با اعمال شدیدترین شکنجه های جسمی و روانی مجبور به تسلیم در برابر خواسته های دورغین شان شدم و آنچه که دیکته می کردند را پذیرفتم از جمله عضویت دوستانم در این حرکت ساخته و پرداخته ذهن عوامل اطلاعات حکومت ایران!! 

در ادامه پذیرش این اتهام واهی و پس از 7 ماه بازداشت در زندان سری و انفرادی اطلاعات حکومت ایران، مجبور به اعتراف به مواردی دیکته شده دیگری شدم و بعد از این مدت به زندان کارون احواز منتقل گشتم. در نخستین دادگاهم در 21 می 2012 همه حقیقتی را که اطلاعات سعی در تحریف و پنهان سازی آن داشت، برای قاضی تشریح نمودم و به صراحت در جلسه دادگاه گفتم تشکیلاتی که ساخته و پرداخته اید، چیزی جز یک شخص به نام " هاشم شعبانی " نیست و در زندان اطلاعات ایران زیر هولناک ترین شکنجه های جسمی و روحی و روانی مجبور شدم طبق خواسته های دستگاه اطلاعاتی، دیگران را به دروغ متهم کنم. 

و فقط بعد از 3 جلسه محاکمه که توانستم حقیقت را آنگونه که هست برایشان تشریح کنم، حکم دادگاه صادر شد که باعث حیرت و تعجبم گشت. من و 4 نفر از دوستانم به اعدام محکوم شدیم و رحمن عساکره به 20 سال حبس در تبعید محکوم گردید. 

حکمی به تمام معنا خودسرانه و ظالمانه 

تاکید می کنم که هیچ وقت و تحت هیچ انگیزه ای در هیچگونه فعالیت نظامی وارد نشدم و تا هنگامی که مکانیزم ها و طرق مسالمت آمیزی برای تحقق خواسته های به حق مان وجود دارد مخالف هر گونه اقدام مسلحانه هستم. 

اکنون از همه جریانات مدافع حقوق انسان تقاضای اهتمام فوری به موضوع مطرح شده را دارم. مهمترین خواسته ما برگزاری دادگاهی مجدد به شکل علنی و بی طرف است، محاکمه ای بدون تاثیر از هیچ قدرتی و به تمام معنای کلمه عادلانه. 

و از شما می خواهم هر آنچه در امکان دارید برای تحقق این خواسته بر حق، به کار بگیرید. 

وعلى اللهِ التكلان 
با تقدیم احترام، دوستدار شما
(أبوعلاء الأفقی)

torsdag 23 maj 2013

نقض حقوق بشر عربهای اهوازی در تازه ترین گزارش سالانه عفو بین الملل


عفو بین الملل اضافه می کند که فعالان و مدافعان حقوق فرهنگی و قومی بظور رسمی تهدید و با خطر دستگیری و حبس مواجه شده اند. 
برای مثال آقای جبار یباری فعال فرهنگی عرب اهوازی بدلیل فعالیت فرهنگی و مشارکت در سالگرد تظاهرات اوریل 2005 دستگیر و زندانی شدند.


-سازمان عفو بین الملل در تازه‌ترین گزارش سالانه این سازمان در مورد وضعیت حقوق بشر در جهان، ایران را به نقض مستمر و مداوم حقوق ملی و مذهبی  عربهای اهوازی، تورکها در آذربایجان ،بلوچها، کورد ها و ترکمن ها متهم کرد.
این سازمان حقوق بشری از مقام‌های جمهوری اسلامی ایران به خاطر تداوم سیاست محدود کردن آزادی بیان انتقاد شده است.
در این گزارش سالانه، که بامداد امروز (پنج‌شنبه) منتشر شد، آمده است:
اعضای اقلیت های قومی، از جمله عرب اهوازی، آذربایجانیها، بلوچها، کردها و ترکمن ها، در برابر قانون مورد تبعیض قرار می گیرند، محروم بودن از دسترسی به اشتغال، آموزش و پرورش و دیگر حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای عربهای اهوازی بر اساس برابری با دیگر ایرانیان نبوده. همچنین استفاده از زبان مادری برای قومیتهای غیر فارس در ادارات دولتی ممنوع و حق آموزش به زبان مادری را ندارند.
عفو بین الملل اضافه می کند که  فعالان و مدافعان حقوق فرهنگی و قومی بظور رسمی تهدید و با خطر دستگیری و حبس مواجه شده اند
برای مثال آقای جبار یباری فعال فرهنگی عرب اهوازی بدلیل فعالیت فرهنگی و مشارکت در سالگرد تظاهرات اوریل 2005 دستگیر و زندانی شدند.
مقام‌های ایران در مخالفان دولت و فعالان حقوق بشر در ایران سال گذشته میلادی نیز خودسرانه دستگیر می‌شدند، با محاکمه‌هایی ناعادلانه روبه‌رو بودند و گاه ممنوع‌الخروج می‌شدند .





نقض حقوق بشر عربهای اهوازی در تازه ترین گزارش سالانه عفو بین الملل